کلمه جو
صفحه اصلی

فضلویه

لغت نامه دهخدا

فضلویه. [ ف َ ی َ ] ( اِخ ) از امیران شبانکاره است. ابن بلخی نویسد: فضلویه به کار خویش و شبانی مشغول بودی ، پس به خدمت صاحب عادل رفت و این صاحب وزیری بود سخت قوی و متمکن و بارأی و تدبیر و صرامت ، و سپاهسالاری بود جابی نام که صاحب را با او رأی نیکونبود، پس فضلویه را به لجاج او برمیکشید و چون ملک دیلم صاحب را بکشت ، فضلویه خروج کرد و او را بگرفت وبقلعه «پهن دز» محبوس کرد... پس شبانکارگان را برکشید و نان پاره و قلاع داد. پس ملک قاورد به پارس آمد ومیان او و فضلویه جنگ قایم شد. پس فضلویه به درگاه سلطان شهید آلب ارسلان رفت و رایات منصوره را سوی پارس کشیده و پارس به ضمان به فضلویه دادند و باز عاصی شد و به دز «خرشه » رفت و نظام الملک او را حصار داد تااو گرفتار شد و او را بقلعه استخر بازداشتند و او آن قلعه را به دست گرفت. او را بگرفتند و پوستش پر کاه کردند. ( از فارسنامه ابن بلخی چ کمبریج ص 166 ).

دانشنامه عمومی

فضلویه یا نظام الدین فضل الله نام سردودمان حکام کرد ملوک شبانکاره است.
هزاراسپ در IRANICA
اتابکان لرستان در لغت نامه دهخدا
ایرج افشار سیستانی، خوزستان و تمدن دیرینه آن، ج. ۱ ص ۲۳۴
شبانکاره در دهخدا
FAŻLŪYA،Amir ABU’LʿABBĀS FAŻL، IRANICA
حمدالله مستوفی اشاره به مهاجرت طوایفی از کردهای مناطق کردستان سوریه، (جبل السماق) از قرن پنجم هجری به مناطق لرستان و کهگیلویه کنونی می کند:
در سنه خمس مائه قریب صد خانوار کرد از جبل السماق شام (نام کوه و نجدی در کردستان سوریه) به سبب وحشتی که ایشان را با مهتر خود فرو افتاده بود به لرستان آمدند و در خیل احفاد محمدبن خورشید که از وزراء بود نزول کردند.
بعدها با شورش فضلویه و تسلط کردها بر مناطق فارس، بین سالهای ۵۷۰ تا ۱۰۰۶ هجری قمری خاندان فضلویه بر سرزمین بختیاری از اصفهان تا شوشتر با عنوان اتابکان لرستان و اتابکان لر بزرگ حکومت کردند. استحکامات آنان در ارتفاعات منگشت و مقر زمستانی آنها در ایذه نزدیک مال امیر بود.


کلمات دیگر: