کلمه جو
صفحه اصلی

گوان

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندر عباس

لغت نامه دهخدا

گوان . [ گ َ ] (اِ) بن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به گوانه و بُن (اِ) شود.


گوان . [ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس که در 146000 گزی جنوب میناب ، سر راه مالروجاسک به میناب واقع است . هوای آن گرم مالاریایی و سکنه ٔ آن 20 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


گوان. [ گ َ ] ( اِ ) جمع گو است که پهلوانان و دلیران وشجاعان با شکوه و نهیب باشند. ( برهان ) :
بدان ای دلاور یل پهلوان
که بادی همه سال پشت گوان.
( گرشاسب نامه ).
|| ( اِخ ) نام مبارز بود. ( لغت فرس ). نام مبارزی. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
گوان پهلوانی بود زورمند
به بازوی برز و به بالا بلند.
فردوسی ( از لغت فرس ص 397 ).
این کلمه در فهرست ولف پیدا نشد.

گوان. [ گ َ ] ( اِ ) بن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به گوانه و بُن ( اِ ) شود.

گوان. [ گ ِ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه بخش جاسک شهرستان بندرعباس که در شمال خاوری جاسک و سر راه مالرو میناب به جاسک واقع شده و سکنه آن 30 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

گوان. [ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس که در 146000 گزی جنوب میناب ، سر راه مالروجاسک به میناب واقع است. هوای آن گرم مالاریایی و سکنه آن 20 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

گوان . [ گ َ ] (اِ) جمع گو است که پهلوانان و دلیران وشجاعان با شکوه و نهیب باشند. (برهان ) :
بدان ای دلاور یل پهلوان
که بادی همه سال پشت گوان .

(گرشاسب نامه ).


|| (اِخ ) نام مبارز بود. (لغت فرس ). نام مبارزی . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
گوان پهلوانی بود زورمند
به بازوی برز و به بالا بلند.

فردوسی (از لغت فرس ص 397).


این کلمه در فهرست ولف پیدا نشد.

گوان . [ گ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش جاسک شهرستان بندرعباس که در شمال خاوری جاسک و سر راه مالرو میناب به جاسک واقع شده و سکنه ٔ آن 30 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


دانشنامه عمومی

گُ وان- لباس بلند زنانه بافته شده با دست یا ماشین.


گو آن. گو آن (چینی ساده: 顾安، چینی سنتی: 顧安، پین یین: Gù Ān، وید جایلز: Ku An) ملقب به یونا جوشی از نقاشان بنام چینی در دورهٔ سلسله یوان بود.
گو آن در حدود سال ۱۲۸۹ میلادی در هوایدونگ (کونشان امروزی در استان ججیانگ) چین زاده شد. مهارت او در کشیدن گیاهان بامبو بود بویژه آنهایی که در نسیم به اهتزاز درآمده بودند.
از تاریخ دقیق مرگ این نقاش اطلاع کاملی در دست نیست و گمان برده می شود پس از ۱۳۶۵ بوده باشد.

دانشنامه آزاد فارسی

گوان (guan)
هر یک از چندین گونۀ پرندۀ بزرگ قرقاول شکل. این پرندگان بومی جنگل های امریکای مرکزی و جنوبی اند. این پرندگان با اندازه ای تقریباً برابر بوقلمون، پاهایی بلند و قوی دارند و گروهی زندگی می کنند. رنگ این پرندگان سبز زیتونی، یا قهوه ای است. کوراسوها نیز در این خانواده، خانوادۀ کراسیده، قرار دارند.


کلمات دیگر: