کلمه جو
صفحه اصلی

خبزون

فرهنگ فارسی

بر آماسیده روی

لغت نامه دهخدا

خبزون. [ خ َ ] ( ع ص ) برآماسیده روی. ( از منتهی الارب ). یقال : «رجل خبزون ». این کلمه ممنوع از صرف است.


کلمات دیگر: