کلمه جو
صفحه اصلی

زره سان

فرهنگ فارسی

مانند زره به هم تافته

لغت نامه دهخدا

زره سان. [ زَ رِ / زِ رِه ْ ] ( ص مرکب ) مانند زره. بهم بافته چون زره. زلف پرحلقه :
سلسله ابر گشت زلف زره سان او
قرصه خورشید شد گوی گریبان او.
خاقانی.
رجوع به زره و دیگر ترکیبهای آن شود.


کلمات دیگر: