مانند زره به هم تافته
زره سان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زره سان. [ زَ رِ / زِ رِه ْ ] ( ص مرکب ) مانند زره. بهم بافته چون زره. زلف پرحلقه :
سلسله ابر گشت زلف زره سان او
قرصه خورشید شد گوی گریبان او.
سلسله ابر گشت زلف زره سان او
قرصه خورشید شد گوی گریبان او.
خاقانی.
رجوع به زره و دیگر ترکیبهای آن شود.کلمات دیگر: