(سَ گُ لَ ) (اِمر. ) نانی که از آرد ارزن پزند.
سنگله
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
سنگله. [ س َ گ ُ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) نانی باشد که از آرد گاورس و ارزن پزند. ( برهان ). نانی که ازگاورس پزند. ( فرهنگ رشیدی ). نان گاورسین. ( اوبهی ). نان گاورس و یا ارزن. ( از ناظم الاطباء ) :
گفتم که ارمنیست مگر خواجه بوالعمید
کو نان گندمین نخورد جز که سنگله.
گفتم که ارمنیست مگر خواجه بوالعمید
کو نان گندمین نخورد جز که سنگله.
بوذر ( از حاشیه ٔفرهنگ اسدی نخجوانی ).
|| و امروز در تداول زنان ، نان سخت و زفت و ورنیامده را گویند یعنی بسیار بسیار سخت و زفت. ( یادداشت بخط مؤلف ).فرهنگ عمید
نانی که از آرد ارزن یا گاورس بپزند، نان ارزن.
واژه نامه بختیاریکا
( سنگله * ) آت وآشغال
جدول کلمات
نان ارزن
کلمات دیگر: