کلمه جو
صفحه اصلی

پیش مرگ

فارسی به انگلیسی

devotee, dying before another, myrmidon

devotee


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنکه پیش از کسی بمیرد پیش میر. ۲- کسی که پیش از شاه یا امیر از غذای او خورد تااگر سمی در آن باشد وی بمیرد و مخدوم مصون ماند بلا گردان .

فرهنگ معین

(مَ ) (ص مر. ) ۱ - کسی که حاضر است پیش از مرگ عزیزش بمیرد، قربانی ، فدا. ۲ - کسی که پیش از پادشاه ، اندکی از غذای او را می خورد تا از سالم بودن آن اطمینان حاصل شود.

لغت نامه دهخدا

پیش مرگ. [ م َ ] ( ص مرکب ) که پیش از کسی میرد. که پیش از وی بدرود حیات گوید. بلاگردان.
- پیش مرگ شدن کسی را ؛ برخی او شدن. فدای او شدن. پیش بمردن کسی را. تصدیق او شدن. تصدق او رفتن : الهی پیش مرگت بشوم فلان کار را بکن.

فرهنگ عمید

۱. آن که پیش از دیگری بمیرد.
۲. [مجاز] قربانی، فدایی

دانشنامه عمومی

پیشمرگ (به کردی کرمانجی: Pêşmerge، به کردی سورانی: پێشمه رگه) اصطلاحی برای اشاره به نیروهای مسلح کرد است که برای نخستین بار در سال ۱۳۲۴ پس از تأسیس جمهوری مهاباد در نام گذاری نیروهای نظامی کشور تازه تأسیس شده واژه پیشمرگ در نظر گرفته می شود و از آن زمان پیشمرگ وارد ادبیات کردی شده است.
در تاریخ سیاسی و مبارزاتی مردم کردستان، سازمان های سیاسی و احزاب مختلفی از جمله حزب دموکرات کردستان ایران، حزب دموکرات کردستان عراق، اتحادیه میهنی کردستان و احزاب فعال با نام کومله، پارت آزادی کردستان، نیروهای مسلح خود را با نام پیشمرگ سازمان داده اند. حزب کارگران کردستان، حزب حیات آزاد کردستان و حزب اتحاد دمکراتیک برای مشخص کردن نیروهای مسلح خود، به جای کلمهٔ پیشمرگ از واژهٔ گریلا (برگرفته از واژه انگلیسی Guerrilla به معنی چریک) استفاده می کنند.
واژه پیشمرگ در زبان فارسی نیز قدمت زیادی دارد. در قدیم به اشخاصی که غذای مشکوکی را برای اطمینان از سمی نبودنش، پیش از صرف آن غذا توسط شاه، می چشیدند یا جلوتر از شاه یا شخص بزرگ دیگری به گذرگاه خطرناکی وارد می شدند پیشمرگ (شاه) می گفتند، که در کردستان به افرادی که از مکانی پاسداری و حفاظت کنند از واژه پیشمرگان استفاده می کنند.البته در دوره قاجاریه و پهلوی این واژه رایج بود. در حال حاضر قوی ترین نیروی پیش مرگ در کردستان عراق و در حدود تقریبی ۲۰۰ هزار پیش مرگ با سلاح های سنگین و سبک موجود هست.

واژه نامه بختیاریکا

جُو به رهن؛ نها میر

پیشنهاد کاربران

پیش + مرگ به معنی فداکننده جان می باشد. در حالت اسم و یا صفت بکار می رود.

فدایی

جانم فدای فردیتی که حلیم هست .



جانم فدای آگاهی و فردیت .



کلمات دیگر: