دنگ دنگ
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
دنگ دنگ، طنین صدای ساعت
فرهنگ فارسی
حکایت صوت کوفتن آهنی به آهن بزرگ دیگر و مانند آن .
لغت نامه دهخدا
دنگ دنگ. [ دَ دَ ] ( اِ صوت ) حکایت صوت کوفتن آهنی به آهن بزرگ دیگر و مانند آن. آواز زنگ بزرگ و کوفتن پتک به سندان و آواز پاندول ساعتهای بزرگ. ( یادداشت مؤلف ). دنگ و دنگ. درنگ درنگ.
گویش مازنی
/dang dang/ از اصوات که براثر کوبیدن دو جسم فلزی حاصل شود
از اصوات که براثر کوبیدن دو جسم فلزی حاصل شود
واژه نامه بختیاریکا
( دَنگ دَنگ ) حل نشدنی؛ فگور؛ مسخره
کلمات دیگر: