کلمه جو
صفحه اصلی

پیزر

فارسی به انگلیسی

rush, padding, dunnage


splint, splinter


مترادف و متضاد

straw (اسم)
خس، نی، بوریا، پیزر، کاه، پوشال، حصیر، پوشال بسته بندی

bulrush (اسم)
نی، بوریا، جگن، پیزر

scobs (اسم)
خس، پیزر

فرهنگ فارسی

پوشال، نی باریک، لوخ، جگن ، بیکاره، ضعیف
( اسم ) ۱- نوعی جگن که در آب روید لوخ رخ حلفائ فیلکون پاپیروس . توضیح هر چیز سست بی دوام را بدان تشبیه کنند و آن بکار پر کردن پالان حیوانات و ساختن باد زن آید : باد زن گاهی تواند دست او را بوسه داد کاش ما هم اعتبار پیزری میداشتیم . ( حمیدی طهرانی ) ۲- مطلق حشواز پیزر و غیر آن. یا پیزر به ( در لای ) پالان کسی گذاشتن . بدروغ و چاپلوسی ویرا فریفتناو را بمتملق ستودن هندوانه زیر بغل وی نهادن .یا پیزر در جوال گذاشتن . در حقه بازی و فریب دادن مهارت داشتن .

فرهنگ معین

(زُ ) (اِ. ) ۱ - گیاه باتلاقی . ۲ - پوشال یا هر چیزی که با آن لای پالان را پر می کنند. ، ~لای پالان گذاشتن با تعریف و تمجید کسی را فریب دادن .

لغت نامه دهخدا

پیزر. [ زُ ] ( اِ ) پاپی روس . دُخ. دوخ. حلفاء. فیلکون. فافیر. بردی. بابورس. حفا. تک. لخ. اباء. برس. لوخ. نوعی جگن که در آب روید. کاغذ معروف به قرطاس مصری یا طومار مصری که یونانیان پاپورس می نامیدند از این گیاه کنند و پاپیروس بمعنی سیگارت ( روسی ) از این کلمه است. و از آن غلاف قرابه و جز آن کنند و آن غلاف را پیزری نامند. و پنبه پیزر معروفست به لوئی که در صاروج کنند و عرب پنبه را بِرس و بُرس خواند. رستنی سست بی دوام که هر چیز سست بی دوام را به آن تشبیه میکنند و پر کردن پالان حیوانات را بکار است. رستنی بسیار باریک و ناتوان که بادزن از آن سازند :
بادزن گاهی تواند دست او را بوسه داد
کاش ما هم اعتبار پیزری میداشتیم.
حمیدی طهرانی.
|| مطلق حشو از پیزر و غیر آن.
- پیزر در جوال گذاشتن ؛ در حقه بازی و فریب دادن مهارت و تردستی داشتن. ( از فرهنگ نظام ).
- پیزر لای پالان یا در پالان کسی گذاشتن ؛ بدروغ و برای فریفتن او، اورا ستودن. باد در آستین او کردن. هنداونه زیر بغل او نهادن. او را برای فریفتن تبجیل کردن و ستودن. بمزاح و تقریع، حرمت و بزرگ داشتن او.

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) پوشال، نی باریک، لوخ، جگن.
۲. آنچه لای پالان اسب یا الاغ را با آن پر می کنند.

واژه نامه بختیاریکا

کنارچه؛ جیکُل


کلمات دیگر: