کلمه جو
صفحه اصلی

ته بندی

فارسی به انگلیسی

food eaten before a regular meal or before drinking, snack

snack


فارسی به عربی

وجبة خفیفة

مترادف و متضاد

snack (اسم)
چالاک، خوراک مختصر، خوراک سرپایی، ته بندی

فرهنگ فارسی

۱ - بستن و دوختن ته جزوه ها و کتابها . ۲ - خوردن غذای اندک برای رفع گرسنگی .
باصطلاح صباغان رنگی که برای تقویت پیش از رنگ مقصود کشند
دوختن ته جزوهای کتاب یادفتر، خوردن اندکی غذا

فرهنگ معین

(تَ. بَ ) (حامص . ) ۱ - خوردن اندکی غذا برای رفع گرسنگی . ۲ - ته دوزی کتاب یا دفتر.

لغت نامه دهخدا

ته بندی. [ ت َه ْ ب َ ] ( حامص مرکب ) به اصطلاح صباغان ،رنگی که برای تقویت پیش از رنگ مقصود کشند. ( غیاث اللغات ). به اصطلاح رنگرزان ، رنگی باشد که جامه را پیش از رنگ کردن دهند تا آن رنگ که مطلوب است قوی و دلخواه حاصل شود. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
خون در دل می ، میکند ته بندی صهبای تو
گلشن به غارت میدهد رنگ حنائی پای تو.
تأثیر ( از آنندراج ).
|| چیزی که پیش از خوردن شراب و غیره خورند مرادف ته پا. ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). کمی غذا خوردن ، پیش از رسیدن طعام معتاد. کمی قبل از وقت مقرر خوردن. و با کردن صرف شود. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ). || عمل بستن پی بنا. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || به معنی جزوه بندی کتاب. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). دوختن اوراق کتاب بیکدیگر از جانب انسی آن دوختن جزوات یک کتاب را پیش از تجلید به یکدیگر، و با کردن صرف شود. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ). به همه ٔمعانی رجوع به ته و ترکیبهای آن شود.

فرهنگ عمید

۱. دوختن ته جزوه های کتاب یا دفتر، جزوه بندی و ته دوزی کتاب.
۲. خوردن اندکی غذا پیش از نوشیدن شراب.

واژه نامه بختیاریکا

پیش غذا


کلمات دیگر: