کلمه جو
صفحه اصلی

بطوله

عربی به فارسی

پهلواني , قهرماني , مسابقه قهرماني , مسابقات قهرماني , تشکيل مسابقات , مسابقه


فرهنگ فارسی

شجاع و دلیر گردیدن . سخت دلیر شدن و کارزاری شدن . بطاله .

لغت نامه دهخدا

بطولة. [ ب ُ ل َ ] (ع اِمص ) دلیری . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بَطالَة. (منتهی الارب ). رجوع به بطالة شود.


( بطولة ) بطولة. [ ب ُ ل َ ] ( ع اِمص ) دلیری. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). بَطالَة. ( منتهی الارب ). رجوع به بطالة شود.

بطولة. [ ب ُ ل َ ] ( ع مص ) شجاع و دلیر گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سخت دلیر شدن و کارزاری شدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). بَطالَة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به مصدر مذکور شود. بِطالَة. ( ناظم الاطباء ). رجوع به این مصدر و بطالت شود.

بطولت. [ ب ُ ل َ ] ( ع مص ) بُطولَة شجاع و دلیر گردیدن.( آنندراج ). و رجوع به بطولة و بطالت و بطالة شود.

بطولة. [ ب ُ ل َ ] (ع مص ) شجاع و دلیر گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخت دلیر شدن و کارزاری شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بَطالَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مصدر مذکور شود. بِطالَة. (ناظم الاطباء). رجوع به این مصدر و بطالت شود.



کلمات دیگر: