کلمه جو
صفحه اصلی

بعزقه

فرهنگ فارسی

متفرق و پریشان کردن : لغه فی زعبقه پریشان و متفرق کردن چیزی را ٠ پراکندن و متفرق کردن قوم یا چیزی را ٠

لغت نامه دهخدا

( بعزقة ) بعزقة. [ ب َ زَ ق َ ] ( ع مص ) متفرق و پریشان کردن. لغة فی زعبقه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پریشان و متفرق کردن چیزی را. ( از آنندراج ) ( منتهی الارب ). پراکندن و متفرق کردن قوم یا چیزی را. ( از اقرب الموارد ): بعزق المال ؛ پراکنده کردن آن. ( از دزی ج 1 ص 100 ).

بعزقة. [ ب َ زَ ق َ ] (ع مص ) متفرق و پریشان کردن . لغة فی زعبقه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پریشان و متفرق کردن چیزی را. (از آنندراج ) (منتهی الارب ). پراکندن و متفرق کردن قوم یا چیزی را. (از اقرب الموارد): بعزق المال ؛ پراکنده کردن آن . (از دزی ج 1 ص 100).



کلمات دیگر: