کلمه جو
صفحه اصلی

کاغذبری

فارسی به انگلیسی

cutting paper, paper-cutting machine, guillotine

فرهنگ فارسی

۱ - عمل بریدن کاغذ . ۲ - ( اصطلاح ارباب دفاتر ) کم کردن جمع پول از روی خیانت و دزدی : [ که مشرف گل کاغذ بری کرده ... ] . ( مشابهات ربیعی ملا طغرا )

لغت نامه دهخدا

کاغذبری. [ غ َ ب ُ ] ( حامص مرکب ) کم کردن جمع زر از کاغذ از روی دزدی و خیانت ، و این اصطلاح ارباب دفاتر است : که مشرف کل کاغذبری کرده. ( ملاطغرا در مشابهات ربیعی از آنندراج ).


کلمات دیگر: