کلمه جو
صفحه اصلی

غریه

فرهنگ فارسی

آبی است مرغنی را آب فراوانی است متعلق به قبیله غنی و نزدیک جبله قرار دارد

لغت نامه دهخدا

غریة. [ غ ُ رَی ْ ی َ ] (ع اِمصغر) مصغر غرا (سریشم ، هرچه چیزی را بدان بیالایند). (از معجم البلدان ). رجوع به غرا شود.


( غریة ) غریة. [ غ َ ری ی َ ] ( اِخ ) قریه ای است از اعمال زُرع از نواحی حوران. یعیش بن عبدالرحمن بن یعیش الضریر غروی بدانجا منسوب است. ( از معجم البلدان ).

غریة. [ غ ُ رَی ْ ی َ ] ( ع اِمصغر ) مصغر غرا ( سریشم ، هرچه چیزی را بدان بیالایند ). ( از معجم البلدان ). رجوع به غرا شود.

غریة. [ غ ُ رَی ْ ی َ ] ( اِخ ) آبی است مر غنی را. ( منتهی الارب ). آب فراوانی است متعلق به قبیله غنی و نزدیک جبلة قرار دارد. ( از معجم البلدان ). در معجم البلدان همین شرح برای غزیه ( به زاء معجمه ) نیز آمده است.

غریة. [ غ َ ری ی َ ] (اِخ ) قریه ای است از اعمال زُرع از نواحی حوران . یعیش بن عبدالرحمن بن یعیش الضریر غروی بدانجا منسوب است . (از معجم البلدان ).


غریة. [ غ ُ رَی ْ ی َ ] (اِخ ) آبی است مر غنی را. (منتهی الارب ). آب فراوانی است متعلق به قبیله ٔ غنی و نزدیک جبلة قرار دارد. (از معجم البلدان ). در معجم البلدان همین شرح برای غزیه (به زاء معجمه ) نیز آمده است .



کلمات دیگر: