کلمه جو
صفحه اصلی

گرد مهره

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) مهر. مدور . ۲ - دارای اندام گرد و مدور گرد و غند : بماه چهره بودی رشک زهره برنگ و قد سفید و گرد مهره . ( کاتبی )

لغت نامه دهخدا

گردمهره. [ گ ِ م ُ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) گردوغند. دارای مهره گرد. درچیده اندام :
به ماه چهره بودی رشک زهره
به رنگ و قد سفید و گردمهره.
کاتبی.


کلمات دیگر: