کلمه جو
صفحه اصلی

لب گزک

فرهنگ فارسی

( اسم ) گزیدن لب با دندان بنشان. پشیمانی یااشاره بکسی برای دعوت او بسکوت .

لغت نامه دهخدا

لب گزک. [ ل َ گ َ زَ ] ( اِمص مرکب ) لب گزه.
- لب گزک رفتن ؛ گزیدن لب به دندان بعلامت پشیمانی یا اشاره به کسی برای امر بسکوت او.


کلمات دیگر: