کلمه جو
صفحه اصلی

قالون

لغت نامه دهخدا

قالون. ( ص ) نیک. خوب. خوش. || نیک منظر و جمیل. ( ناظم الاطباء ).

قالون. ( معرب ، ص / صوت ) لغتی رومی است ، ای اصبت ؛ راست گفتی. درست است : سأل علی رضی اﷲ عنه شریحاً مسئلة فاجابه فقال له قالون ؛ ای اصبت. ( سیوطی بنقل از ثعالبی ). رومیة، معناها الجید. ( منتهی الارب ).

قالون. ( اِخ ) لقب ابوموسی عیسی بن مینا مقری مدنی ، دوست نافعبن ابونعیم مقری است. مالک بن انس وی را این لقب داد. او از عبداﷲبن رافع و استاد خود نافعبن ابونعیم و عبدالرحمان بن ابی زیاد و محمدبن جعفربن ابی کثیر و جز ایشان روایت کند و ابوزرعه رازی و موسی بن اسحاق انصاری و علی بن حسن هسنجانی و ابراهیم بن حسین همدانی از او روایت دارند. ( الانساب سمعانی ).

قالون. ( اِخ ) ( در افسانه ها ) نام جزیره ای که چیزهای عجیب به آن نسبت میدهند. ( ناظم الاطباء ).

قالون. ( اِخ ) قصبه ای است که بر چهارفرسنگی دمشق است. ( نزهةالقلوب ج 3 ص 250 ).

قالون. [ وَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول. در 12هزارگزی جنوب دزفول و 12هزارگزی جنوب باختری شوسه شوشتر به دزفول واقع است. موقع جغرافیائی آن دشت و گرم سیر و مالاریائی است. 150 تن سکنه دارد.آب آن از رودخانه دز و محصول آن غلات ، برنج ، کنجد، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ساکنین از ایل بختیاری هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

قالون . (اِخ ) (در افسانه ها) نام جزیره ای که چیزهای عجیب به آن نسبت میدهند. (ناظم الاطباء).


قالون . (اِخ ) قصبه ای است که بر چهارفرسنگی دمشق است . (نزهةالقلوب ج 3 ص 250).


قالون . (اِخ ) لقب ابوموسی عیسی بن مینا مقری مدنی ، دوست نافعبن ابونعیم مقری است . مالک بن انس وی را این لقب داد. او از عبداﷲبن رافع و استاد خود نافعبن ابونعیم و عبدالرحمان بن ابی زیاد و محمدبن جعفربن ابی کثیر و جز ایشان روایت کند و ابوزرعه ٔ رازی و موسی بن اسحاق انصاری و علی بن حسن هسنجانی و ابراهیم بن حسین همدانی از او روایت دارند. (الانساب سمعانی ).


قالون . (ص ) نیک . خوب . خوش . || نیک منظر و جمیل . (ناظم الاطباء).


قالون . (معرب ، ص / صوت ) لغتی رومی است ، ای اصبت ؛ راست گفتی . درست است : سأل علی رضی اﷲ عنه شریحاً مسئلة فاجابه فقال له قالون ؛ ای اصبت . (سیوطی بنقل از ثعالبی ). رومیة، معناها الجید. (منتهی الارب ).


قالون . [ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول . در 12هزارگزی جنوب دزفول و 12هزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ شوشتر به دزفول واقع است . موقع جغرافیائی آن دشت و گرم سیر و مالاریائی است . 150 تن سکنه دارد.آب آن از رودخانه ٔ دز و محصول آن غلات ، برنج ، کنجد، و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. ساکنین از ایل بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).



کلمات دیگر: