برهنگان جمع عاریه
عرات
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عرات. [ ع َرْ را ] ( ع ص ) درخشنده و لرزنده و جنبنده از نیزه و برق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
عرات. [ ع ُ ] ( ع ص ، اِ ) برهنگان. ج ِ عاریة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و رجوع به عراة شود.
عرات. [ ع ُ ] ( ع ص ، اِ ) برهنگان. ج ِ عاریة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و رجوع به عراة شود.
عرات . [ ع َرْ را ] (ع ص ) درخشنده و لرزنده و جنبنده از نیزه و برق . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
عرات . [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) برهنگان . ج ِ عاریة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به عراة شود.
کلمات دیگر: