( مصدر ) غرق شدن .
غریق گشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غریق گشتن. [ غ َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) غرق شدن. رجوع به غرق و غرق شدن شود :
سوی خم شد به جستجوی رفیق
وآگهی نه که خواجه گشت غریق.
سوی خم شد به جستجوی رفیق
وآگهی نه که خواجه گشت غریق.
نظامی.
کلمات دیگر: