کلمه جو
صفحه اصلی

لپز

فرهنگ فارسی

نقاش و حجار اسپانیولی . وی در حدود سال ۱۶٠٠ میلادی در مادرید می زیست و شاگرد بارتولو موماردوک سی بود .

لغت نامه دهخدا

لپز. [ ل ُ پ ِ ] ( اِخ ) آلونزو. شاعر و ناقد اسپانیولی ملقب به پنسیانو . مولد والادُلید در نیمه دوم سده شانزدهم میلادی.

لپز. [ ل ُ پ ِ ] ( اِخ ) ژُزِف. نقاشی اسپانیولی مولد اشبیلیه در حدود 1650م. وی شاگرد موریلو بود. || کریستف لپز، مولد اشبیلیه و متوفی بسال 1730 م. پسر صاحب ترجمه است.

لپز. [ ل ُ پ ِ ] ( اِخ ) فرانسیسکو. نقاش و حجار اسپانیولی. وی در حدود سال 1600 م. در مادرید میزیست و شاگرد بارتولوموکاردوک سی بود.

لپز. [ ل ُ پ ِ ] (اِخ ) آلونزو. شاعر و ناقد اسپانیولی ملقب به پنسیانو . مولد والادُلید در نیمه ٔ دوم سده ٔ شانزدهم میلادی .


لپز. [ ل ُ پ ِ ] (اِخ ) ژُزِف . نقاشی اسپانیولی مولد اشبیلیه در حدود 1650م . وی شاگرد موریلو بود. || کریستف لپز، مولد اشبیلیه و متوفی بسال 1730 م . پسر صاحب ترجمه است .


لپز. [ ل ُ پ ِ ] (اِخ ) فرانسیسکو. نقاش و حجار اسپانیولی . وی در حدود سال 1600 م . در مادرید میزیست و شاگرد بارتولوموکاردوک سی بود.



کلمات دیگر: