( صفت ) مرکبی که عنانش آزاد باشد .
فراخ عنان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فراخ عنان. [ ف َ ع ِ ] ( ص مرکب ) مرکبی که عنانش آزاد باشد :
گاه از او اشهب فراخ عنان
گاه از او ادهم درازرکاب.
گاه از او اشهب فراخ عنان
گاه از او ادهم درازرکاب.
سوزنی.
کلمات دیگر: