سمن بر
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
(تلفظ: saman bar) (به مجاز) دارای اندام معطر چون سَمن ، یا دارای اندام سفید و لطیف .
اسم: سمن بر (دختر) (فارسی) (تلفظ: s.-bar) (فارسی: سَمنبر) (انگلیسی: saman-bar)
معنی: سفید، معطر و لطیف مانند سمن، ( به مجاز ) دارای اندام معطّر چون سَمن، یا دارای اندام سفید و لطیف، آن که اندامی سفید و لطیف چون سمن دارد
معنی: سفید، معطر و لطیف مانند سمن، ( به مجاز ) دارای اندام معطّر چون سَمن، یا دارای اندام سفید و لطیف، آن که اندامی سفید و لطیف چون سمن دارد
فرهنگ فارسی
کسی که بدنی لطیف وسفیدوخوشبودارد
( صفت ) ۱ - آنکه سمن در بر گرفته و بوی خوشی از آن بر آید . ۲ - آنکه برش همچون سمن باشد سپید تن دلبر سمنبر .
( صفت ) ۱ - آنکه سمن در بر گرفته و بوی خوشی از آن بر آید . ۲ - آنکه برش همچون سمن باشد سپید تن دلبر سمنبر .
فرهنگ معین
(سَ مَ بَ )(ص مر. ) آن که بدنی خوشبو و لطیف دارد.
لغت نامه دهخدا
سمن بر. [ س َ م َ ب َ ] ( ص مرکب ) کسی که یاسمن در بر و آغوش گرفته و بوی خوش از وی برآید. ( ناظم الاطباء ). || کسی که بر او بوی سمن دهد. || خوشبو. معطر :
سمن بر ویس کرده دیده خونبار
زمان هم رنگ خون آلود دینار.
سوی کاخ شد شادنزدیک جم.
خوش زی و کش با سمن بران خوش و کش.
ساخت از پشت سیاهان اغر بگشائید.
لاف زنی خارپشت از صفت سمن بری.
برون برد آنچه فرمود آن سمن بر.
که سنبل بسته بد بر نرگسش راه.
سمن بر ویس کرده دیده خونبار
زمان هم رنگ خون آلود دینار.
( ویس و رامین ).
سمن بر بسر اندر آورد خم سوی کاخ شد شادنزدیک جم.
اسدی.
تا بجهان خوشی است و کشی ای صدرخوش زی و کش با سمن بران خوش و کش.
سوزنی.
پرده بر روی سپیدان سمن بر ببریدساخت از پشت سیاهان اغر بگشائید.
خاقانی.
صعب تغابنی بود حور حریر سینه رالاف زنی خارپشت از صفت سمن بری.
خاقانی.
کنیز کاروان بیرون شد از دربرون برد آنچه فرمود آن سمن بر.
نظامی.
سمن بر غافل از نظاره شاه که سنبل بسته بد بر نرگسش راه.
نظامی.
فرهنگ عمید
کسی که بدنی لطیف، سفید، و خوشبو دارد.
دانشنامه عمومی
کسی که سپید اندام است.
کلمات دیگر: