کلمه جو
صفحه اصلی

روزبه

فرهنگ اسم ها

اسم: روزبه (پسر) (فارسی) (تلفظ: ruzbeh) (فارسی: روزبه) (انگلیسی: ruzbeh)
معنی: خوشبخت، سعادتمند، بهروز، از شخصیتهای شاهنامه، نام موبد بهرام گور پادشاه ساسانی، نام اصلی سلمان فارسی از یاران معروف پیامبر ( ص )، نام اصلی ابن مقفع دانشمند معروف ایرانی قرن دوم

(تلفظ: ruzbeh) (در قدیم) ( به مجاز) خوشبخت ، سعادتمند ، بهروز .


فرهنگ فارسی

عبدالله بن مقفع .
نیک روز، بهروز، خوشبخت، سعادت، خوشبختی
( صفت ) ۱ - نیک روز خوشبخت بهروز . ۲ - ( اسم ) نامی است از نامهای مردان .
شیرازی از شاعران بوده است

فرهنگ معین

(بِ ) (ص مر. ) خوشبخت .

لغت نامه دهخدا

روزبه. [ ب ِ ] ( ص مرکب ) بختیار. ( ناظم الاطباء ). خوشروز و خوشبخت. ( فرهنگ شاهنامه ). بهروز. ( آنندراج ). سعید. نیکبخت :
توهم پای در مرز ایران منه
چو خواهی که مه باشی و روزبه.
فردوسی.
می لعل پیش آور ای روزبه
که شد سال گوینده بر شصت و سه.
فردوسی.
مهان رابمه دارد و که بکه
بود دین فروزنده و روزبه.
فردوسی.
شغل او با طرب و شغل عدو با غم دل
بخت او روز به و بخت عدو روزبتر.
فرخی.
ایزد او را روزبه کرده ست و روزافزون بملک
کس مبادا کو شود بر دولت او بدگمان.
فرخی.
آب و شرف و عز جهان روزبهان راست
تا روزبهان جمله نیرزند بنانی.
فرخی.
من دگر گفتم ویحک تو دگر گشتی
روزبه بودی چون روزبتر گشتی.
منوچهری.
بغایت خوبروی و روزبه. ( قابوسنامه ).
باز آمدی مظفر و پیروز و روزبه
آری چو تو صنم همه جا روزبه بود.
مسعودسعد.
در باغ عمر سوزنی از صدر روزبه
هفتاد شد تموز و خزان و دی و بهار.
سوزنی.
نیکبخت و روزبه آن کس بود کز آسمان
برنیاید نام او روزی بدیوان فراق.
مجیر بیلقانی.
روزی که بر اعدا کنی آهنگ شبیخون
خود روزبه آیی که شه روزبهایی.
خاقانی.

روزبه. [ ب ِ ] ( اِخ ) پسر ساسان از فرمانروایان ایرانی عربستان در زمان ساسانیان بوده است. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 180 شود.

روزبه. [ ب ِ ] ( اِخ ) نام وزیر بهرام گور پادشاه ساسانی. ( از فرهنگ شاهنامه ).

روزبه. [ ب ِ ] ( اِخ ) نام اصلی عبداﷲبن مقفعمکنی به ابوعمرو و ابومحمد و مشهور به ابن المقفع دانشمند معروف ایرانی بود. رجوع به ابن المقفع شود.

روزبه. [ ب ِ ] ( اِخ ) نام اصلی سلمان فارسی بوده است. رجوع به سلمان فارسی شود.

روزبه. [ ب ِ ] ( اِخ ) از زنان شاعر در اوایل قرن دهم و معاصر سلطان سلیم بوده است. از اشعار اوست :
هر زمان دارم هلاکی با حیات آمیخته
زان تغافلها که کردی التفات آمیخته.
تغافل از بتان بی وفا مطلوب میباشد
وزین سنگین دلان بی التفاتی خوب میباشد.
( از مجالس النفائس ص 400 ).
و رجوع به فرهنگ سخنوران شود.

روزبه. [ ب ِ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ نکتی ( یا نکهتی ) لاهوری ،مکنی به ابوعبداﷲ. از شاعران قرن پنجم هجری است و سلطان مسعود غزنوی را مدح گفته است. عوفی می نویسد: نکات لطیف او از حد و عد افزون است و نقود شعر او لطیف و موزون. ( لباب الالباب ج 2 ص 57 ). از اشعار اوست :

روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ نکتی (یا نکهتی ) لاهوری ،مکنی به ابوعبداﷲ. از شاعران قرن پنجم هجری است و سلطان مسعود غزنوی را مدح گفته است . عوفی می نویسد: نکات لطیف او از حد و عد افزون است و نقود شعر او لطیف و موزون . (لباب الالباب ج 2 ص 57). از اشعار اوست :
روی آن ترک نه رویست و بر او نه بر است
که برین نار ببار است و برآن گل ببر است
بطرازی قد و خرخیزی زلفین دراز
رستخیز همه خوبان طراز و خزر است
ور بجای مه و خورشید بود یار مرا
اندرین معنی هم جای حدیث و نظر است
ماه کی سروقد و سیم تن و لاله رخ است
ماه کی نوش لب و نازبر و جعدور است ؟...
بنرگس بنگری چون جام زرین
بزیر جام زرین چشمه چشمه
تو گویی چشم معشوق است مخمور
ز ناز و نیکویی گشته کرشمه .

(از لباب الالباب ج 2 ص 57، 58).


و رجوع بفرهنگ سخنوران ذیل نکتی و روزبه نکتی شود.

روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) از زنان شاعر در اوایل قرن دهم و معاصر سلطان سلیم بوده است . از اشعار اوست :
هر زمان دارم هلاکی با حیات آمیخته
زان تغافلها که کردی التفات آمیخته .
تغافل از بتان بی وفا مطلوب میباشد
وزین سنگین دلان بی التفاتی خوب میباشد.

(از مجالس النفائس ص 400).


و رجوع به فرهنگ سخنوران شود.

روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) پسر ساسان از فرمانروایان ایرانی عربستان در زمان ساسانیان بوده است . رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 180 شود.


روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) نام اصلی سلمان فارسی بوده است . رجوع به سلمان فارسی شود.


روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) نام اصلی عبداﷲبن مقفعمکنی به ابوعمرو و ابومحمد و مشهور به ابن المقفع دانشمند معروف ایرانی بود. رجوع به ابن المقفع شود.


روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) نام وزیر بهرام گور پادشاه ساسانی . (از فرهنگ شاهنامه ).


روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) نکنی . اسدی طوسی در ذیل کلمه ٔ شاشه باین بیت او تمثل جسته است :
ناگاه برآرند ز کنج تو خروشی
گردند همه جمله و بر ریش تو شاشه .

(از فرهنگ اسدی چ دبیرسیاقی ص 68).


شاید این شاعر همان روزبه بن عبداﷲ نکتی باشد. رجوع بهمین نام شود.

روزبه . [ ب ِ ] (ص مرکب ) بختیار. (ناظم الاطباء). خوشروز و خوشبخت . (فرهنگ شاهنامه ). بهروز. (آنندراج ). سعید. نیکبخت :
توهم پای در مرز ایران منه
چو خواهی که مه باشی و روزبه .

فردوسی .


می لعل پیش آور ای روزبه
که شد سال گوینده بر شصت و سه .

فردوسی .


مهان رابمه دارد و که بکه
بود دین فروزنده و روزبه .

فردوسی .


شغل او با طرب و شغل عدو با غم دل
بخت او روز به و بخت عدو روزبتر.

فرخی .


ایزد او را روزبه کرده ست و روزافزون بملک
کس مبادا کو شود بر دولت او بدگمان .

فرخی .


آب و شرف و عز جهان روزبهان راست
تا روزبهان جمله نیرزند بنانی .

فرخی .


من دگر گفتم ویحک تو دگر گشتی
روزبه بودی چون روزبتر گشتی .

منوچهری .


بغایت خوبروی و روزبه . (قابوسنامه ).
باز آمدی مظفر و پیروز و روزبه
آری چو تو صنم همه جا روزبه بود.

مسعودسعد.


در باغ عمر سوزنی از صدر روزبه
هفتاد شد تموز و خزان و دی و بهار.

سوزنی .


نیکبخت و روزبه آن کس بود کز آسمان
برنیاید نام او روزی بدیوان فراق .

مجیر بیلقانی .


روزی که بر اعدا کنی آهنگ شبیخون
خود روزبه آیی که شه روزبهایی .

خاقانی .



روزبه . [ب ِ ] (اِخ ) (ملا...) شیرازی از شاعران بوده است . رجوع به تذکره ٔ شمع انجمن ص 178 و فرهنگ سخنوران شود.


فرهنگ عمید

بهروز، نیک روز، خوشبخت.

دانشنامه عمومی

نام اصلی حضرت سلمان فارسی (رضی الله عنه) - بعد از آنکه ایشان به اسلام گرویدند، حضرت رسول اکرم (ص) نام ایشان را به سلمان تغییر دادند.


روزبه یک نام کوچک برای مردان است. افراد شاخص با این نام از این قرارند:
روزبه پور داوویه، معروف به ابن مقفع
روزبه همدانی، معمار و یکی از سازندگان مسجد بزرگ کوفه
خسرو روزبه، سرگرد کمونیست، ریاضیدان، نویسنده، متخصص نظامی و استاد دانشکده افسری
رضا روزبه، از روحانیان زنجان
اردوان روزبه، روزنامه نگار ایرانی، فوتوژورنالیست، محقق در حوزه آسیب های اجتماعی، وبلاگ نویس و تهیه کننده رادیو
محمدرضا روزبه، پژوهشگر ادبیات و دانشیار گروه ادبیات فارسی دانشگاه لرستان
روزبه پورنادر، از فعالان نرم افزارهای آزاد در ایران

دانشنامه آزاد فارسی

از سرداران اواخر دورۀ ساسانی ( ـ۶۳۳م). شیرویه را در قتل پدرش، خسرو پرویز ساسانی، و رسیدن به سلطنت یاری کرد. به همراه سرداری دیگر، روز مهر، در جنگ با اعراب کشته شد.

پیشنهاد کاربران

بهترین روز

روزبه: روز بهتر از شب ( غلبه روشنایی بر تاریکی ) . پیروزی خیر بر شر. یک روز بهتر

روزبه یعنی یه روز خوب

خوشبختی

چقدر جالب بود روزبه آباد

بازیگر نقش بچه مهندس
یاداوری
تاریکی شب روشنایی روز
سلام اقای مدیر

بازیگر موفق و سربلند
مهربان
مردمی و خوش اخلاق
که در سریال های بچه مهندس
تاریکی شب روشنایی روز
یادآوری
سلام اقای مدیر و افرا بازی کرده است.

بازیگر و خواننده
خوش صدا
مهربان
جذاب
دوست داشتنی
روزبه حصاری

عشق جذاب بازیگر خوشبختی باحاش

بازیگر بچه مهندس، سلام اقای مدیر ، یاداوری

زندگی

بهترین و تو دل برو جذاب و متین روزبه حصاری

روزبه از قیاس شب و روز هستش، که معنی روزبه یعنی روز بهتر از شب است


کلمات دیگر: