کلمه جو
صفحه اصلی

عبدالقادر

فرهنگ اسم ها

اسم: عبدالقادر (پسر) (عربی) (تلفظ: abdolqāder) (فارسی: عبدالقادر) (انگلیسی: abdolghader)
معنی: بنده پروردگار توانا، بنده ی خدای توانا، ( اَعلام ) ) عبدالقادر جزایری: [، قمری] میهن پرست و رهبر الجزایری، که از سال تا با اشغالگران فرانسوی جنگید ولی سرانجام شکست خورد و تسلیم شد، او را به فرانسه بردند، ) عبدالقادر گیلانی: [، قمری] صوفی و زاهد ایرانی، بنیانگذار سلسله ی درویشان قادری معروف به قادریه، ) عبدالقادر مراغی [قرن و هجری] موسیقیدان ایرانی، از مردم مراغه، که در خدمت سلطان حسین جلایری، امیر تیمور، شاهرخ و مراد، سلطان عثمانی بود، کتابهای متعددی در موسیقی نوشت از جمله: مقاصد الالحان، کنزالالحان، شرح ادوار و جامع الالحان، ( عربی ) بنده ی توانا ( خدای )، ( در اعلام ) نام چندین تن از اشخاص سیاسی، علمی، ادبی و هنری در تاریخ

(تلفظ: abdolqāder) (عربی) بنده‌ی توانا (خدای)؛ (در اعلام) نام چندین تن از اشخاص سیاسی، علمی، ادبی و هنری در تاریخ.


فرهنگ فارسی

مراغه یی ملقب به [ حافظ ] و [ گوینده ] موسیقی دان معروف ایرانی ( ف. ۸۳۷ ه.ق . ). وی در آغاز در خدمت سلطان احمد جلایر در بغداد و مورد لطف وی بود چندانکه شاه او را [ یارعزیز ] خطاب میکرد . سپس در سلک مصاحبان و ملازمان [ میرزامیرانشاه ] قرار گرفت . در سال ۸٠۲ چون بکرات امیر تیمور شنیده بود که میرانشاه همواره بشرب شراب و صحبت ساقیان سیم اندام و در مجلس موسیقی بسر میبرد و از مملکت داری فارغ استحکم کرد که ندما و ملازمان وی را جمله بردار کشند و استاد [ قطب الدین نایی ] و [ حبیب عودی ] و [ عبدالقادر ] از آن جمله بودند که هر سه در فن موسیقی و ادوار شهرت بسزا داشتند . دو تن اول را بدار کشیدند ولی عبدالقادر مجالی یافت و بگریخت و چندی پنهان بود تا پس از مدتی که در مجالس قلندران صرف وقت کرد نزدیک بارگاه تیمور آمد و باواز بلند قر آن خواندن آغاز کرد و مورد عفو قرار گرفت . عبدالقادر پس از فوت امیر تیمور بملازمت شاهرخ در آمد و از او نیز مهربانیها دید . وی درانواع فضایل و از جمله در علم موسیقی وادوار کامل بود و چنانکه گفته اند هیج یک از ابنائ زمان بپای او نمیرسید . در علوم قرائت و شعر و کتابت و خط زحمات بسیار کشیده بکمال رسید عبدالقادر کتاب خود [ مقاصدالالحان ] را که در موسیقی نوشته بنام سلطان مراد دوم پادشاه عثمانی اتحاف کرد و از سمرقند باسیای صغیر رفت و در سال ۸۳۶ کتاب را بدو تقدیم نمود . وی در پایان حیات نزد شاهرخ تیموری میزیست و کتاب [ جامع الالحان ] را در سال ۸۱۸ بوی تقدیم داشت . کاب دیگری در شرح [ کتاب الادوار ] صفی الدین نوشته ( ظاهرا این آخرین تالیف اوست ). از نوشته های او چنین برمیاید که وی کتابی بنام [ کنزالالحان ] نوشته بوده و در آخر آن نغمات موسیقیی را که خود ساخته با خطی مخصوص تحریر کرده بوده ولی ازین کتاب اثری در دست نیست ( کارنامه بزرگان ایران ۷ - ۳٠۵ )
راشدی قاضی و مفتی قسطنطنیه و از فقهائ مغرب بود از تالیفات اوست : حاشیه علی شرح السید للمواقف العضدیه عائلات قسطنطنیه و قبائلها و عربها و بربرها رساله فی تحریم الدخان و جز آن وی در حدود سال ۱۱۱۲ هجری قمری درگذشت

لغت نامه دهخدا

عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن محمد معروف به ابن قضیب . رجوع به ابن قضیب و نیز به الاعلام زرکلی شود.


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] ( اِخ ) ابن القاسم بن احمد الانصاری السعدی العبادی المالکی. از علماء عربیت بود. به سال 814 هَ. ق. به مکه متولد شد و در 880 هَ. ق. درگذشت. وی قضاوت مالکیه مکه را یافت. از تصنیفات اوست : هدایة السبیل فی شرح التسهیل. حاشیة علی التوضیح.حاشیة علی شرح الالفیة للمکودی. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] ( اِخ ) ابن شیخ بن عبداﷲبن شیخ بن عبداﷲ العیدروس. وی مورخ و باحث و از مردم یمن بود. در حضرموت سکونت جست. سپس به احمدآبادهند رفت. مولد او به سال 978 هَ. ق. است و به سال 1038 هَ. ق. به احمدآباد درگذشت. از تألیفات اوست :النورالسافر فی اخبار القرن العاشر. الروض الناضر فی من اسمه عبدالقادر من اهل القرنین التاسع و العاشر. الفتوحات القدسیة فی الخرقة العیدروسیة. الحدائق الحضرة فی سیرة النبی و اصحابه العشرة. الحضرة العزیزة بعیون السیرة الوجیزة. الانموذج فی مناقب اهل بدر. الدرالثمین فی بیان المهم من علم الدین. غایة القرب فی شرح نهایة الطلب. الروض الاریض. و آن مجموعه منظومه های او است. قرة العین فی مناقب الولی با حسین. الزهر الباسم من روض الاستاذ حاتم. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] ( اِخ ) ابن صالح بن عبدالرحمان الحلمی البانقوسی. وی فقیهی حنفی و فاضل و از مردم حلب بود. از تألیفات اوست : سلک النضار. تعلیق علی اوائل صحیح البخاری و شروحی دیگر. وی به سال 1142 متولد شدو به سال 1199 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] ( اِخ )ابن عبدالکریم الوردیغی المغربی. فقیهی مالکی و نحوی فاضل بود. از تألیفات اوست : سعدالشموس و الاقمار و زبد شریعة النبی المختار که در فقه و مذاهب اربعه است. بغیة المشتاق لاصول الدیانة و الاذواق. سلوة الاخوان فی الرد علی اهل الجحود و العدوان و جز آن. وی به سال 1313 هَ. ق. به مصر درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن اسماعیل العبدلانی. وی فقیهی متصوف و کردی الاصل است. به سال 1164 هَ. ق. به حلب متولد شد و سپس به دمشق رفت و به سال 1178 درگذشت. از تألیفات اوست : سلاح السفرفیما یوجب الظفر. رحلة الی الحجاز. الجمع الاوفی فی الصلاة علی المصطفی. رغبة الزوار فی الارتحال لزیارة الابرار. تحفة الاحباب فیمایجب به الخطاب. فردوس التدریس فی شرح قصیده محمدبن ادریس. زبدة اللیالی فی شرح عقیدة الامام غزالی. جود الموجود فی جحودالوجود. الکنز الاسنی فی شرح اسماء اﷲ الحسنی. المواضحة القویمة الفتح الربانی فی آداب طریقة الگیلانی. عین الصحو فی عوامل النحو. تحفة الاحبة فی علم اصول الحدیث. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن الناصر. از فرزندان امام یحیی شرف الدین حسینی امیر یمن است . وی مردی فاضل و عارف به ادب بود. او را شعری است و به سال 1097 هَ . ق . به کوکبان که مرکز امارت او بود درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن محمدبن زین الفیومی . وی از مردم مصر و فقیه و عارف و عالم به فرائض و هیئت و میقات و موسیقی بود. از تألیفات اوست : شرح منهاج النووی در فقه شافعی . شرح النزهة فی الحساب . المقنع فی الجبر و المقابله و جز آن . وی به سال 1022 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن شیخ بن عبداﷲبن شیخ بن عبداﷲ العیدروس . وی مورخ و باحث و از مردم یمن بود. در حضرموت سکونت جست . سپس به احمدآبادهند رفت . مولد او به سال 978 هَ . ق . است و به سال 1038 هَ . ق . به احمدآباد درگذشت . از تألیفات اوست :النورالسافر فی اخبار القرن العاشر. الروض الناضر فی من اسمه عبدالقادر من اهل القرنین التاسع و العاشر. الفتوحات القدسیة فی الخرقة العیدروسیة. الحدائق الحضرة فی سیرة النبی و اصحابه العشرة. الحضرة العزیزة بعیون السیرة الوجیزة. الانموذج فی مناقب اهل بدر. الدرالثمین فی بیان المهم من علم الدین . غایة القرب فی شرح نهایة الطلب . الروض الاریض . و آن مجموعه ٔ منظومه های او است . قرة العین فی مناقب الولی با حسین . الزهر الباسم من روض الاستاذ حاتم . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن صالح بن عبدالرحمان الحلمی البانقوسی . وی فقیهی حنفی و فاضل و از مردم حلب بود. از تألیفات اوست : سلک النضار. تعلیق علی اوائل صحیح البخاری و شروحی دیگر. وی به سال 1142 متولد شدو به سال 1199 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن اسماعیل العبدلانی . وی فقیهی متصوف و کردی الاصل است . به سال 1164 هَ. ق . به حلب متولد شد و سپس به دمشق رفت و به سال 1178 درگذشت . از تألیفات اوست : سلاح السفرفیما یوجب الظفر. رحلة الی الحجاز. الجمع الاوفی فی الصلاة علی المصطفی . رغبة الزوار فی الارتحال لزیارة الابرار. تحفة الاحباب فیمایجب به الخطاب . فردوس التدریس فی شرح قصیده ٔ محمدبن ادریس . زبدة اللیالی فی شرح عقیدة الامام غزالی . جود الموجود فی جحودالوجود. الکنز الاسنی فی شرح اسماء اﷲ الحسنی . المواضحة القویمة الفتح الربانی فی آداب طریقة الگیلانی . عین الصحو فی عوامل النحو. تحفة الاحبة فی علم اصول الحدیث . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن عثمان القاهری مشهور به الطوری . وی مفتی حنفیه ٔ مصر بود. در الازهر فتوی میداد و درس میگفت . از تألیفات اوست : شرح الکنز در فقه . الفوا که الطوریه در ادب . وی به سال 1030 هَ . ق . به قاهره درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن عمر البغدادی . وی عالم به ادب و تاریخ و اخباربود به سال 1030 هَ . ق . به بغداد متولد شد و به سال 1093 به قاهره درگذشت . از تألیفات اوست : خزانة الادب . شرح کافیه ٔ استرابادی . شرح شواهد الشافیه . شرح شواهد. شرح تحفة الوردیة در نحو. (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالقادربن محمد الانصاری الجزیری . وی فاضل و باحث و از مردم مصر بود. از تألیفات اوست : درر الفوائد المنتظمة. فی اخبار الحاج و طریق مکة المعظمة. خلاصة الذهب فی فضل العرب . عمدة الصفوة فی حل القسوة. مجموعه ای شامل اشعار و مراسلات و فوائد. و نسبت او به جزیره ٔ فیل از اعمال مصر است . وی به سال 880 هَ . ق . متولد شد و در حدود 977 درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن مکرم الحسینی . وی مردی فاضل و از علماء حجاز بود و انشائی نیکو داشت و از تألیفات اوست : عیون المسائل من اعیان الرسائل . المقصورة الدریدیه . وی به سال 976 هَ . ق . متولد و در 1033 درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن میمی البصری . مردی فاضل و از مردم بصره است . از تألیفات اوست : رسائل فی المنطق و العروض و الصرف ، و جز آن . وی به سال 1085 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن یوسف النقیب الحلبی . وی فقیهی فاضل بود و به سال 1107 هَ . ق . به مدینه درگذشت . از تألیفات اوست : لسان الحکام فی فقه الحنفیة. معرفة الرمی بالسّهام . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن القاسم بن احمد الانصاری السعدی العبادی المالکی . از علماء عربیت بود. به سال 814 هَ . ق . به مکه متولد شد و در 880 هَ . ق . درگذشت . وی قضاوت مالکیه ٔ مکه را یافت . از تصنیفات اوست : هدایة السبیل فی شرح التسهیل . حاشیة علی التوضیح .حاشیة علی شرح الالفیة للمکودی . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) جیلانی ، ابن ابی صالح موسی بن عبداﷲبن یحیی الجیلانی ملقب به محیی الدین . مولد و مدفن وی بغداد است . امام سلسله ٔقادریه و صوفیه است که اغلب در بلاد هند و ممالک عثمانی و بلاد اسلامی مذهبش رواج دارد. بگفته ٔ قاموس الاعلام و طبقات شعرانی نسبت او به حضرت حسن مجتبی (ع ) میرسد. وی از بزرگان صوفیه و مشایخ طریقت و مؤسس مذهب قادریه است . او ابتدا نزد ابوزکریای تبریزی علوم عربیت را فراگرفت . فقه و اصول را نیز در بغداد آموخت . سپس به وعظ و تدریس پرداخت و شهرتی پیدا کرد. در زمان تحصیل از دسترنج خود ارتزاق میکرد. فتاوی او موافق هر دو مذهب شافعی و حنبلی است . در فقه و تصوف تألیفاتی دارد از جمله : بشائر الخیرات . دیوان اشعار. الغنیة الطالبی . طریق الحق . الفتح الربانی و الفیض الرحمانی . فتوح الغیب . الفیوضات الربانیة. ملفوظات قادریه . ملفوظات گیلانی و جز آن . وی به سال 470 یا 490 متولد و به سال 560 یا 561 هَ . ق . به بغداد درگذشت . (ازروضات الجنات ص 432) (از ریحانة الادب ج 3 ص 494).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) راشدی . قاضی و مفتی قسطنطنیة و از فقهاء مغرب بود. از تألیفات اوست : حاشیة علی شرح السید للمواقف العضدیة. عائلات قسطنطنیة و قبائلها و عربها و بربرها. رسالة فی تحریم الدخان ، و جز آن . وی درحدود سال 1112 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ )ابن عبدالکریم الوردیغی المغربی . فقیهی مالکی و نحوی فاضل بود. از تألیفات اوست : سعدالشموس و الاقمار و زبد شریعة النبی المختار که در فقه و مذاهب اربعه است . بغیة المشتاق لاصول الدیانة و الاذواق . سلوة الاخوان فی الرد علی اهل الجحود و العدوان و جز آن . وی به سال 1313 هَ . ق . به مصر درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َ دُل ْدِ ] (اِخ ) ابن علی بن یوسف بن محمد المغربی الفاسی المالکی . از بزرگان و شیوخ عصرخود بود. وی به تألیف نپرداخت و به جواب مسائل اکتفا میکرد. به سال 1007 هَ . ق . متولد و در 1091 درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ ع َدُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمربن محمدبن یوسف بن عبداﷲبن نعیم ، مکنی به ابوالمفاخر. در عصر خود مورخ دمشق بوده است . وی به سال 845 هَ . ق . به دمشق متولد شد و به سال 927 درگذشت . از تألیفات اوست : الدارس فی تواریخ المدارس که خلاصه ٔ آن به فرانسه ترجمه شده است . العنوان فی ضبط الموالید و الوفیات لاهل الزمان . تذکرة الاخوان فی حوادث الزمان . التبیین فی تراجم العلماء و الصالحین . تحفة البررة فی الاحادیث المعتبرة. افادة النقل فی الکلام علی العقل . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالقادر. [ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن محیی الدین بن مصطفی الحسنی الجزائری . وی در زمره ٔ امرا و علما و شعرا بود و اصل او از وهران الجزائر است که به سال 1246 هَ . ق . که فرانسویان به الجزائر درآمدند مردم الجزائر بدو پیوستند، عبدالقادر مدت پانزده سال با فرانسویان جنگید وسرانجام به سال 1263 با شرائطی تسلیم آنان شد. فرانسویان ابتدا او رابه طولون و سپس به انبواز تبعید کردند. سرانجام ناپلئون دوم وی را آزاد کرد بدان شرط که دیگر به الجزائر بازنگردد. از تألیفات اوست : ذکری العاقل . رسالة فی العلوم و الاخلاق . وی به سال 1222 هَ . ق . متولد و در 1300 درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


دانشنامه عمومی

عبدالقادر ممکن است به یکی از افراد زیر اشاره نماید:
عبدالقادر (سیاستمدار)، عضو سابق مجلس گویان وشهردار سابق شهر لیدن
عبدالقادر الجزایری، مبارز الجزایری
عبدالقادر بستکی
عبدالقادر بن ملوک شاه بدائونی، تاریخ نگار و مترجم هندوایرانی قرن دهم هجری
عبدالقادر بیدل، متخلص به بیدل دهلوی، شاعر پارسی سرای سبک هندی
عبدالقادر گیلانی، عارف، صوفی، محدث و شاعر ایرانی قرن پنجم و ششم قمری
عبدالقادر مراغه ای، شاعر، موسیقی دان و هنرمند ایرانی قرن نهم هجری

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عبدالقادر (ابهام زدایی). عبدالقادر ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • امیر عبدالقادر جزایری، روحانی مجاهد، شاعر، ادیب، عالم، عارف و قهرمان ملی الجزایر در قرن سیزدهم هجری/ نوزدهم میلادی• عبدالقادر بن عمر بغدادی، بَغْدادی، عبدالقادر بن عمر بن بایزید بن احمد ۰۳۰-۰۹۳ق / ۶۲۱-۶۸۲م ، ادیب و لغت شناس • محیی الدین عبدالقادر گیلانی ، عبد القادر گیلانی، (۴۷۱- ۵۶۱ ق/ ۱۰۷۸- ۱۱۶۶ م)، عارف و شاعر ایرانی• عبدالقادر بن عبدالقاهر حرانی، حرّانی، عبدالقادر بن عبدالقاهر، ملقب به ناصح الدین، فقیه و محدّث حنبلی سده ششم و هفتم• عبدالقادر بن محمد جزیری، جزیری ، عبدالقادر بن محمد، فقیه و کاتب حنبلی • عبدالقادر بن محمد نعیمی دمشقی، عبدالقادر بن محمد النعیمی الدمشقی از قضات دمشق• عبدالقادر بن ملوک شاه بدائونی، مترجم از عربی و سانسکریت به فارسی و مورّخ دربار اکبرشاه (حک ۹۶۳-۱۰۱۴ق /۱۵۵۶- ۱۶۰۵م ) از سلاطین تیموری هند• ملاعبدالقادر همه وند، از روحانیون عارف و شاعر مجاهد اهل سنت کردستان ایران در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری• عبدالقادر سلمان المعاضیدی ، مولف کتاب واسط فی العصر العباسی در موضوع جغرافیای شهرها
...


کلمات دیگر: