مترادف بهاره : بهاری، ربیعی
متضاد بهاره : پاییزه
(wool) produced in the spring
vernal
spring, vernal
(تلفظ: bahāre) مربوط به بهار ، به عمل آمده در بهار ، منسوب به بهار . ← بهار .
بهاری، ربیعی ≠ پاییزه
بهاره . [ ب َ رَ / رِ ] (ص نسبی ) گندم و غلات دیگر که در فصل بهار کارند. (فرهنگ فارسی معین ). مقابل پائیزه ... منسوب به بهار. بهاری : کشت بهاره . (فرهنگ فارسی معین ).
- بهاره برای کسی کاشتن ؛ وعده های بسیار به او دادن . (یادداشت بخط مؤلف ).
|| (اِ) گروه زنبوران عسل . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ).
تازگی
۱آواز قرقاول نر به هنگام بهار ۲شکوفه ی پرتقال