مترادف کریم : بخشنده، بدیل، جواد، جوانمرد، سخاوتمند، سخی، شریف، گشاده دست، مکرم، واهب
برابر پارسی : بخشنده، دهشگر، دلجو، مهربان، دست و دل باز
benefactor, charitable, generous
great or generous person
generous, great, noble
سخي , بخشنده , زياد
(تلفظ: karim) بخشنده ، سخاوتمند ؛ از نامها و صفات خداوند ؛ از صفات قرآن ؛ (در قدیم) گرانبها و ارزشمند و بزرگوار .
بخشنده، بدیل، جواد، جوانمرد، سخاوتمند، سخی، شریف، گشادهدست، مکرم، واهب
کریم . [ ک َ ] (اِخ ) حاج میرزا کریم امام جمعه نوه ٔ حاج میرزا جواد. از مجتهدان معروف تبریز در دوره ٔ قیام مشروطه خواهان است . رجوع به تاریخ مشروطیت ایران شود.
کریم . [ ک َ ] (اِخ ) کریم شیره ای . نائب نقاره خانه و از دلقکهای زمان ناصرالدین شاه بود و رجال از ترس زبان او مبلغی به عنوان نعل بهای خرش به وی می دادند. رجوع به تاریخ رجال ایران مهدی بامداد ج 1 صص 396-397 شود.
کریم . [ ک َ ] (اِخ ) کریم خان افغان . از سران سپاه نادر بود. هنگامی که نادرشاه میرزا محمدحسین شریفی حسینی را صاحب اختیار و حاکم فارس نمود، هفت هزار تن افغان وازبک و قزل باش از سپاهیان خود را با او روانه کرد وکریم خان سرکرده ٔ افغانهای اعزامی به شیراز بود. (ازتاریخ رجال ایران تألیف مهدی بامداد ج 3 ص 167).
کریم . [ ک َ ] (اِخ ) کریمخان زند پسر ایناق . از طوایف لک بود. پس از فوت پدر با برادرش صادق خان بزرگ طایفه ٔ زند شد در 1162 هَ . ق . به سپاه ابراهیم خان ، برادرزاده ٔ نادرشاه پیوست ، چون ابراهیم به دست شاهرخ نوه ٔ نادر کشته شد کریمخان قدرتی یافت و سرانجام بر علیمرادخان بختیاری و محمدحسن خان قاجار وآزادخان افغان و فتحعلیخان افشار پیروز شد و به استثناء آزادخان دیگر رقیبان او کشته شدند. علیمرادخان پس از شکست از کریمخان زند از شیراز به کرمانشاه رفت و شاه اسماعیل سوم که قبلاً به پادشاهی نشسته بود به کریمخان پیوست (1165 هَ . ق .) و کار کریمخان بالا گرفت و چون خویشتن را وکیل وی کرده بود به وکیل معروف شد. علیمرادخان در کرمانشاه سپاهی فراهم آورد و به مقابله ٔ کریمخان شتافت ، اما در ناحیه ٔ بیل آور شکست خورد و به دست محمدخان زند کشته شد. محمدخان از بزرگان زندیه بود که از کریمخان روی گردان شده و به علیمرادخان پیوسته بود. اما پس از کشتن علیمرادخان مورد عفوکریمخان قرار گرفت . پس از این واقعه ، کریمخان برای دفع محمدحسن خان به گرگان لشکر کشید، اما کاری از پیش نبرد. در این میان ، شاه اسماعیل سوم به اردوی محمدحسن خان پیوست و او را نایب السلطنه کرد، بدین جهت شکست در سپاه کریمخان افتاد و به اصفهان عقب نشست . در نبرد دیگری که در سال 1171 هَ . ق . درگرفت ، کریمخان ازاصفهان به شیراز رفت و متحصن شد. اما سپاه محمدحسن خان نتوانست محاصره ٔ شیراز را ادامه دهد و ناچار به استراباد بازگشت و در جنگی به دست شیخ علیخان زند کشته شد. از رقبای دیگر کریمخان آزادخان افغان سردار سپاه نادر بود که داعیه سلطنت داشت . در 1167 هَ . ق . در نبردی که میان او و کریمخان در ناحیه ٔ بروجرد درگرفت کریمخان شکست خورد، اما سرانجام کریمخان بر او غلبه کرد و او در 1175 هَ . ق . خود را تسلیم کریمخان کرد و تا آخر عمر مورد محبت خان زند بود. در سالهای 1174 و 1175 هَ . ق . کریمخان به دفع فتحعلیخان افشار آرشلو پرداخت . ابتدا در ناحیه ٔ قره چمن از وی شکست خورد، اما سرانجام بر وی غلبه کرد و فتحعلیخان به ارومیّه گریخت . کریمخان 9 ماه ارومیّه را محاصره کرد و در 1167 هَ . ق . فتحعلیخان تسلیم شد و مورد محبت او قرار گرفت ، اما چون سوء نیت وی بر کریمخان مسلم شد امر به کشتن او داد. در 1177 هَ . ق . والی بغداد به تحریک مولی مطلب مشعشعی به خوزستان تاخت . کریمخان به خوزستان رفت و طایفه ٔ آل کثیر و کعب را سرکوب کرد و لشکری به سرکردگی صادق خان برادر خویش به بصره فرستاد و آنجا را تصرف کرد. پس از این به تنظیم امور پرداخت و در آباد کردن شیراز کوشش بسیار نمود و سرانجام در1193 هَ .ق . در شیراز درگذشت . مدت سلطنتش سی سال و هشت ماه و نه روز بود. کریمخان تنومند، قوی هیکل ، نیرومند، شجاع و رئوف بود و با پیروان مذاهب مختلف به عدل رفتار می کرد. در لباس تکلف نمی کرد و گاهی لباسش مندرس می نمود. خود را به جواهر نمی آراست شبها مجلس عیش می آراست و شراب می خورد، اندک می خوابید و روزی دو بار سلام عام می داد مسکوکات وی نقشی چنین داشته است :
تا زر و سیم در جهان باشد
سکه ٔ صاحب الزمان باشد
که در بالای آن کلمه ٔ یا کریم نقش کرده بودند. سجع مهر وی این بوده است : یا من هو به رجاء کریم . (از تاریخ رجال ایران بامداد ج 3 صص 168-175). رجوع به همان کتاب ، مجمل التواریخ گلستانه ، تاریخ ایران سایکس ج 2 صص 399-409، تاریخ ایران سرجان ملکم و تاریخ ایران عباس اقبال شود.
رودکی .
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
سعدی .
سعدی .
مکتبی .
(حبیب السیر ج 3 ص 2).
سعدی (بوستان ).
منوچهری .
(یادداشت مؤلف ).
مولوی .
خاقانی .
سعدی .
سعدی .
سعدی .
سعدی .
سعدی .
سعدی .
دقیقی .