کلمه جو
صفحه اصلی

انیسه

فرهنگ اسم ها

اسم: انیسه (دختر) (عربی) (تلفظ: anise) (فارسی: اَنيسه) (انگلیسی: anise)
معنی: همنشین، همدم، آتش، ( مؤنث انیس )، زن انس گیرنده و همدم، زن مصاحب و هم نشین، ( اَنیس، زن مصاحب و هم نشین اَنیس

(تلفظ: anise) (عربی) (مؤنث انیس) ، زن انس گیرنده و همدم ، زن مصاحب و هم‌نشین . ← اَنیس .


فرهنگ فارسی

( آنیسه ) هر چیز بسته که بدشواری باز شود
مونث انیس، زن انس گیرنده، همدم
هر چیز که به دشواری از هم جدا شود . هر چیز بسته و منعقد که به دشواری از هم جدا گشته و حل گردد . هر بستگی که به دشواری حل گردد .

لغت نامه دهخدا

( آنیسه ) آنیسه. [ س َ / س ِ ] ( ص ) هر چیز بسته که بدشواری باز شود. به معنی خون بسته ومداد بسته و امثال آن نیز آمده است و آن را آنیسته نیز گویند. ( برهان ). دَلَمه. انبسته بر وزن سرگشته نیز نوشته اند و دو صورت از این سه بی شبهه مصحف است.
( انیسة ) انیسة. [ اَ س َ ] ( ع ص ) مؤنث انیس یعنی زن انس گیرنده. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) مرغی است تیزبین ، آواز آن به شتر نر ماند و نزدیک آبها جای گیرد و رنگی زیبا دارد. ( صبح الاعشی ج 2 ص 66 ). || آتش و نار. ( ناظم الاطباء ). آتش. ( آنندراج ).
انیسه. [ اَ س َ / س ِ ] ( اِ ) هرچیز بسته که بدشواری از هم جدا شود. ( برهان ). هرچیز بسته و منعقد که بدشواری از هم جدا گشته و حل گردد. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). هر بستگی که بدشواری حل گردد و آنرا انیشه نیز گویند. ( شرفنامه منیری ). رجوع به انبسته شود.

انیسه . [ اَ س َ / س ِ ] (اِ) هرچیز بسته که بدشواری از هم جدا شود. (برهان ). هرچیز بسته و منعقد که بدشواری از هم جدا گشته و حل گردد. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). هر بستگی که بدشواری حل گردد و آنرا انیشه نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به انبسته شود.


انیسة. [ اَ س َ ] (ع ص ) مؤنث انیس یعنی زن انس گیرنده . (ناظم الاطباء). || (اِ) مرغی است تیزبین ، آواز آن به شتر نر ماند و نزدیک آبها جای گیرد و رنگی زیبا دارد. (صبح الاعشی ج 2 ص 66). || آتش و نار. (ناظم الاطباء). آتش . (آنندراج ).


فرهنگ عمید

آتش.

پیشنهاد کاربران

مونس. انس

زن انس گیرنده


همدم

همدم او مونس

انس باقران

معنی اسم انسیه آتش همنشین همدم

اسفرو


کلمات دیگر: