معنی: منسوب به مهر، محبت، دوستی، مهربانی، خورشید، نام هفتمین ماه از سال شمسی، نام سازی قدیمی، ( مهر، ی ( پسوند نسبت ) )، ( در موسیقی ) نوعی از چنگ، ( مهر + ی ( پسوند نسبت ) )، به علاوه ( در موسیقی ) نوعی از چنگ
مهری
فرهنگ اسم ها
معنی: منسوب به مهر، محبت، دوستی، مهربانی، خورشید، نام هفتمین ماه از سال شمسی، نام سازی قدیمی، ( مهر، ی ( پسوند نسبت ) )، ( در موسیقی ) نوعی از چنگ، ( مهر + ی ( پسوند نسبت ) )، به علاوه ( در موسیقی ) نوعی از چنگ
(تلفظ: mehri) (مهر + ی (پسوند نسبت)) ، منسوب به مهر ، ← مهر ؛ به علاوه (در موسیقی) نوعی از چنگ .
فرهنگ فارسی
یکی از طوایف پشت کوه از ایلات کرد ایران .
لغت نامه دهخدا
مهری ٔ. [ م ُ هََ رْ رِءْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تهرئة. هریسه کننده گوشت را. رجوع به مهری و مهراء و تهرئة شود.
مهری . [ ] (اِخ ) یکی از طوایف پشت کوه از ایلات کرد ایران . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 70).
مهری . [ م َ ری ی ] (ص نسبی ) اشتر مهری ؛ اشتر نیک و نجیب . منسوب به بنی مهرة. ج ، مَهاری . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مهریة شود.
مهری یکی پیر نزار آوا برآورده بزار
چون تندر اندر مرغزار جانی به هرجا ریخته .
خاقانی .
مهری . [ م ُ هََ رْ را ] (ع ص ) جامه ٔ رنگ شده به رنگ زرد. || جامه ٔ رنگ شده به «صبیب » که آن آب برگ کنجد و سمسم باشد. (از اقرب الموارد). و رجوع به تهریة شود.
مهری . [ م ُ هََ رْ ری ] (ع ص ) نعت فاعلی از تهریة. به رنگ زرد درآورنده جامه را. رجوع به تهریة شود. || مخفف مهری ٔ، هریسه کننده گوشت را. رجوع به مهری ٔ و تهرئة شود.
مهری. [ م ِ ] ( اِ ) نوعی از چنگ باشد و آن سازی است که مطربان نوازند، و بعضی گویند یکی از نامهای ساز چنگ است. ( برهان ). چنگ باشد که مطربان نوازند. ( جهانگیری ). از آلات موسیقی کثیرالاوتار است. ( یادداشت مؤلف ) :
مهری یکی پیر نزار آوا برآورده بزار
چون تندر اندر مرغزار جانی به هرجا ریخته.
مهری. [ م ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به مهر. مهر کرده شده و تمغا زده شده. ( ناظم الاطباء ). || صره زر و سیم مهربرنهاده. ( آنندراج ) :
از پس آنکه ز انعام جلال الوزرا
به تو هر ساله رسد مهری پانصدگانی.
مهری. [ م ُ هََ رْ ری ] ( ع ص ) نعت فاعلی از تهریة. به رنگ زرد درآورنده جامه را. رجوع به تهریة شود. || مخفف مهری ٔ، هریسه کننده گوشت را. رجوع به مهری و تهرئة شود.
مهری. [ م ُ هََ رْ را ] ( ع ص ) جامه رنگ شده به رنگ زرد. || جامه رنگ شده به «صبیب » که آن آب برگ کنجد و سمسم باشد. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تهریة شود.
مهری. [ ] ( اِخ ) یکی از طوایف پشت کوه از ایلات کرد ایران. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 70 ).
مهری ٔ. [ م ُ هََ رْ رِءْ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از تهرئة. هریسه کننده گوشت را. رجوع به مهری و مهراء و تهرئة شود.
از پس آنکه ز انعام جلال الوزرا
به تو هر ساله رسد مهری پانصدگانی .
فتوحی در مذمت انوری (از آنندراج ).
امیرعلاءالدین فرامرز مراصد دینار عطا کرد در حال مهری بیاوردند صد دینار نیشابوری در وی . (نظامی عروضی ، از آنندراج ).
دانشنامه عمومی
دهستان مهربان سفلی
دهستان مهربان علیا
روستای مهربان
بخش مهربان
ترکیب قومی یا اصل و تبار مردم ماد - لااقل بخش غربی آن سرزمین یعنی ماننا در آن زمان - به قدر کفاف روشن است. با اینکه ممکن است بعضی از اصطلاحات و نام های قومی دستخوش دگرگونی شده باشد ولی دلیلی برای نقل و انتقال های مهم توده های یک قوم و تبار از نقطه ای به نقطهٔ دیگر در دست نیست و بدین سبب می توان گفت که ترکیب قومی مردم ماد و ماننا بر روی هم از هزارهٔ سوم تا آغاز هزارهٔ اول پ.م. بلاتغییر بوده است. مردم سراسر این ناحیه از دریاچه اورمیه گرفته تا بخش علیای روددیاله از قوم کوتی و لولویی بودند، لولوبیان در نقاط غربی تر و کوتیان در نواحی شرقی تر مسکن داشتند. گمان می رود سومین گروه قومی مهرانیان باشند.
سرانجام ممکن است که در بعضی نواحی مجاور دریاچه اورمیه بخصوص در مغرب و شمال آن و همچنین در برخی درّه های غربی زاگرس عناصر قومی هوریانی زندگی کرده باشند. با اینکه اشارهٔ مستقیمی در مدارک هزارهٔ سوم و دوم پ.م. به عنصر قومی هوری در اراضی ماد آینده نشده است تشبثاتی به عمل آمد تا برخی اسامی خاص هزارهٔ اول پ. م. مربوط به پیرامون دریاچه اورمیه از هوری مشتق شمرند . گذشته از این ماتیانیان که نویسندگان عهد عتیق دریاچه اورمیه را بنام ایشان دریاچه ماتیان یا مانیان خوانده اند محتملا هوری بودند.
البته مشابهت الفاظ به تنهایی دلیل نیست ولی یک سلسله نظرات دیگر ما را وا می دارد ماتانیان و هوریان را یکی بدانیم. با وجود این احوال چون منابع آشوری بالصراحة اشاره می کنند که جلگهٔ جنوبی مجاور دریاچه اورمیه جزو کشور لولویی زاموآ بوده و با در نظر گرفتن اینکه لولوبیان از لحاظ قومی با قبایل هوریان و اورارتوییان بالکل متفاوت بوده اند، باید اندیشید که ماتانیان (هوری) فقط در سواحل غربی و شمالی دریاچه اورمیه ساکن بودند.
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
مهربان . مهر بانو یعنی کسی که بی دلیل و بدون هیچ انتظاری محبت مکنه مثل مادر
مهربان ، بامحبت
مهربان
معنی مهری: نوعی از چنگ باشد و آن سازی است که مطربان نوازند، و بعضی گویند یکی از نامهای ساز چنگ است.