معنی: منسوب به بدر، ماه تمام، بارانی که پیش از زمستان ببارد، بارانی که پیش از سرما بیاید، بدر بودن، ماه تمام و دو هفته بودن، حالت ماه دو هفته
بدری
فرهنگ اسم ها
معنی: منسوب به بدر، ماه تمام، بارانی که پیش از زمستان ببارد، بارانی که پیش از سرما بیاید، بدر بودن، ماه تمام و دو هفته بودن، حالت ماه دو هفته
(تلفظ: badri) (عربی) بارانی که پیش از زمستان ببارد ، بارانی که پیش از سرما بیاید ؛ بدر بودن ، ماه تمام و دو هفته بودن، حالت ماه دو هفته .
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مه نو تا به بدری نور گیرد
چو در بدری رسد نقصان پذیرد.
نظامی .
و رجوع به بدر شود.
بدری . [ ب َ را ] (ع اِ) پیشی و سبقت : و استقیناالبدری ؛ ای مبادرین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مه نو تا به بدری نور گیرد
چو در بدری رسد نقصان پذیرد.
بدری. [ ب َ ] ( اِ ) بدره که خریطه زر و پول است. ( برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). خریطه ای باشد که طولش از عرض اندک بیشتر باشدو آن را از چرم و گلیم و شال کنند و بدوزند و زر و پول در آن پر کنند و از جایی به جایی ببرند و آن را بهندی بوری گویند. ( از فرهنگ جهانگیری ) :
جبه ای خواهم و دراعه نخواهم زرو سیم
زآنکه بهتر بود آن هر دو ز پانصد بدری.
بدری. [ ب َ ری ی ] ( ع اِ ) بارانی که پیش از زمستان ببارد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). باران قبل از زمستان. ( از اقرب الموارد ). بارانی که پیش از سرما بیاید. ( از شرح قاموس ). || شتربچه فربه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( شرح قاموس ).
بدری. [ ب َ ری ی ] ( ص نسبی ) منسوب به بدر، چاهی میان مکه و مدینه که غزوه بدر در آنجا اتفاق افتاد. ( از انساب سمعانی ). || کسی که با پیغمبر اسلام در جنگ بدر حاضر بوده است. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || منسوب به بدریه ، محله ای در بغداد. ( از انساب سمعانی ).
بدری. [ ب َ را ] ( ع اِ ) پیشی و سبقت : و استقیناالبدری ؛ ای مبادرین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
جبه ای خواهم و دراعه نخواهم زرو سیم
زآنکه بهتر بود آن هر دو ز پانصد بدری .
سنایی (از فرهنگ جهانگیری ).
بدری . [ ب َ ری ی ] (ع اِ) بارانی که پیش از زمستان ببارد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). باران قبل از زمستان . (از اقرب الموارد). بارانی که پیش از سرما بیاید. (از شرح قاموس ). || شتربچه ٔ فربه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (شرح قاموس ).
بدری . [ ب َ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب به بدر، چاهی میان مکه و مدینه که غزوه ٔ بدر در آنجا اتفاق افتاد. (از انساب سمعانی ). || کسی که با پیغمبر اسلام در جنگ بدر حاضر بوده است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || منسوب به بدریه ، محله ای در بغداد. (از انساب سمعانی ).