gold or silver lace, braid
گلابتون
فارسی به انگلیسی
braid
فارسی به عربی
ضفیرة
فرهنگ اسم ها
اسم: گلابتون (دختر) (فارسی) (تلفظ: golābe (a) tun) (فارسی: گلابتون) (انگلیسی: golabetun)
معنی: نقش برجسته با رشته های نقره و طلا روی پارچه، ( در صنایع دستی ) رشته های نازک طلا و نقره ( امروزه اغلب اکلیلی به رنگ طلا یا نقره ) که همراه تارهای ابریشم در زری بافی به کار می رود، گل های برجسته از رشته های طلا و نقره که روی پارچه می دوزند، ابریشم بافته ای به رنگ مو همراه با منگوله که به دنباله ی گیس می بندند، رشته های نازک طلا و نقره که همره تارهای ابریشم در زری بافی به کار می رود
معنی: نقش برجسته با رشته های نقره و طلا روی پارچه، ( در صنایع دستی ) رشته های نازک طلا و نقره ( امروزه اغلب اکلیلی به رنگ طلا یا نقره ) که همراه تارهای ابریشم در زری بافی به کار می رود، گل های برجسته از رشته های طلا و نقره که روی پارچه می دوزند، ابریشم بافته ای به رنگ مو همراه با منگوله که به دنباله ی گیس می بندند، رشته های نازک طلا و نقره که همره تارهای ابریشم در زری بافی به کار می رود
(تلفظ: golābe(a)tun) (در صنایع دستی) رشتههای نازک طلا و نقره (امروزه اغلب اکلیلی به رنگ طلا یا نقره) که همراه تارهای ابریشم در زری بافی به کار میرود ؛ گلهای برجسته از رشتههای طلا و نقره که روی پارچه میدوزند ؛ ابریشم بافتهای به رنگ مو همراه با منگوله که به دنبالهی گیس میبندند.
مترادف و متضاد
نوار، حاشیه، گلابتون، قیطان، خیط
گلابتون، یراق
حاشیه، گلابتون، زری، فش، سرمه، کوک برجسته و قلابی، زمزمه آب، صدای شرشر، مشروب مالت، ابجو دارای ادویه معطر، حلقه دود یا بخار
فرهنگ فارسی
گلهای برجسته که بارشته های نقره یاطلادرروی پارچه میدوزند
( اسم ) ۱ - طلایی باشد که از حدیده کشیده بهیات ریسمانهای باریک ساخته باشند رشت. باریک زر و سیم . ۲ - نخهای ابریشمی زرین و سیمین .
( اسم ) ۱ - طلایی باشد که از حدیده کشیده بهیات ریسمانهای باریک ساخته باشند رشت. باریک زر و سیم . ۲ - نخهای ابریشمی زرین و سیمین .
فرهنگ معین
(گُ بَ ) (اِ. ) گل های برجسته که با رشته های طلا یا نقره روی پارچه می دوزند.
لغت نامه دهخدا
گلابتون. [ گ ُ ] ( اِ ) ابریشم غاژکرده و به صورت پنبه محلوج درآمده. ( یادداشت به خط مؤلف ). رشته زر و سیم. ( ناظم الاطباء ): و کیف جیب به ریسمان زر رشته که آنرا گلابتون نیز خوانند. ( دیوان نظام قاری ص 155 ). طلایی باشدکه از حدیده کشیده به هیأت ریسمانهای باریک ساخته باشند و آنرا اکنون در ایران گلابتون گویند. ( حاشیه چهارمقاله چ معین ص 35 از یادداشتهای محمد قزوینی ).
- امثال :
یک پسر کاکل زری و یک دختر گیس گلابتونی .
- امثال :
یک پسر کاکل زری و یک دختر گیس گلابتونی .
فرهنگ عمید
۱. گل های برجسته که با رشته های نقره یا طلا در روی پارچه می دوزند.
۲. نخ های زرین یا سیمین که در گلابتون دوزی به کار می رود.
۲. نخ های زرین یا سیمین که در گلابتون دوزی به کار می رود.
دانشنامه آزاد فارسی
در فرش یا دیگر بافته ها، تار یا پود ابریشم که رشتۀ نازکی از طلا یا نقره به دور آن پیچیده شده است. در یکی از انواع زری بافی و در گلدوزی روی پارچه ها به خصوص پوشش قبرها و نیز فرش های گران بهای دورۀ صفوی و پس از آن استفاده شده است.
wikijoo: گلابتون
پیشنهاد کاربران
گل. گلابی. گلابتون. گلبدین. . . تورکی هستند. چون در عربی و لهجه هایش حروف گچپژ وجود ندارد
کلمات دیگر: