صفیه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
معنی: خالص و یگانه ( دوست )، برگزیده، صاف، پاک، روشن، ( اَعلام ) نام چند تن از زنان مشهور صدر اسلام ) صفیه قرَیشی [قرن اول هجری] دختر عبدالمطلب، عمه ی پیامبر اسلام ( ص ) و مادر زبیر ابن عوام، نخستین بانوی اسلام، که در جنگ شرکت کرد، ) صفیه [قرن اول هجری] از همسران پیامبر اسلام ( ص ) دختری از یهودیان خیبر که در هنگام فتح آنجا به دست مسلمانان اسیر شد، پیامبر اسلام ( ص ) او را آزاد کرد و به عقد خویش درآورد، ( عربی ) ( مؤنث صفی )، صفی، ( در اعلام ) دختر اخطب زوجه ی رسول اکرم ( ص ) و نیز نام یکی از عمه های پیامبر ( ص )، مؤنث صفی، نام یکی از همسران پیامبر ( ص )
(تلفظ: safiye) (عربی) (مؤنث صفی) ، ← صفی ؛ (در اعلام) دختر اخطب زوجهی رسول اکرم (ص) و نیز نام یکی از عمههای پیامبر (ص).
فرهنگ فارسی
مونث صفی، ناقه بسیارشیر، درخت خرمای پربار
۱ - مونث صفی . ۲ - ( اسم ) گزیده از غنیمت که پیغمبر امام یا رئیس برای خود بردارد جمع : صفایا .
قرشیه
لغت نامه دهخدا
صفیة. [ ص ُ ف َی ْ ی َ ] ( ع اِ ) اول ایام سرما. ( منتهی الارب ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] ( اِخ ) وی یکی از مشاهیر محدثات و دختر یاقوت بن عبداﷲالحبشی و از شیوخ امام سیوطی بشمار میرود. به سال 804 هَ. ق. تولد یافت. ( قاموس الاعلام ترکی ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] ( اِخ ) دختر ابی العاص بن امیةبن عبدشمس و مادر ام حبیبه زوجه رسول خدا ( ص ) است. ( حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 427 ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] ( اِخ ) دختر ابی عبیده ثقفی خواهر مختار، از صحابیات است و با عبداﷲبن عمر ازدواج کرد و محضر پیغمبر را درک نموده ولی بروایت حدیث از وی نایل نگشت. ( قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 137 شود. در عیون الاخبار آمده : عبداﷲبن عمر صداق صفیه را ده هزار درهم قرار داد. ( عیون الاخبار ج 4 ص 71 ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] ( اِخ ) دختر بجیر هذلی ، یکی از صحابیات است و حدیثی درباره آب زمزم روایت کرده است. ( قاموس الاعلام ترکی ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] ( اِخ ) دختر بشامه. وی یکی از صحابیات و خواهر اعوربن بشامه است. پیغمبر( ص ) می خواست وی را بزنی بگیرد. ( قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به امتاع الاسماع ص 439 شود.
صفیة. [ ص َ فی ی َ] ( اِخ ) دختر حُیَّی بن اخطب و یکی از ازواج مطهره حضرت نبوی است. اصلاً از بنی اسرائیل و اسرای خیبر و زوجه کنانةبن الحقیق بود و در فتح خیبر حضرت پیغمبر او را گرفته و آزاد کرد و بزمره ازواج درآورد. ( قاموس الاعلام ترکی ). مؤلف حبیب السیر آرد: وی از یهود بنی النضیر از سبط هارون است و مادر او ضرة نام داشت. دختر شموال و صفیه در آغاز زن سلام بن مشکم بود و بین ایشان جدائی افتاد و کنانةبن الربیعبن ابی الحقیق وی را بخواست و کنانة در غزوه خیبر بقتل رسید و صفیه اسیر شد و پیغمبر( ص ) او را آزاد فرمود و بعقد خود درآورد و صداق او را عتق قرار داد و در این هنگام صفیه هفده ساله بود. صاحب تاریخ گزیده وفات او را به سال 36نویسد و گویند به سال 50 و یا 52 درگذشت و بگورستان بقیع مدفون است. ( حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 428 ). زرکلی در الاعلام ( ص 433 ) وفات او را به سال 52 نوشته است.
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) باهلیه . وی یکی از زنان شاعر است . در عیون الاخبار نام او آمده و قطعه ای را که در رثاء خواهر خویش سروده در آنجا ثبت است . (عیون الاخبار ج 3 ص 66).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) خاتون ، دختر الملک العادل ابی بکربن ایوب صاحب حلب است . وی امیره ای عاقل و صاحب حزم بود مدت شش سال در حلب پادشاهی کرد. ولادت او به سال 581 هَ . ق . و وفات وی به سال 640 هَ . ق . به حلب بود. (الاعلام زرکلی ص 433 و 434).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر ابی العاص بن امیةبن عبدشمس و مادر ام حبیبه زوجه ٔ رسول خدا (ص ) است . (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 427).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر ابی عبیده ٔ ثقفی خواهر مختار، از صحابیات است و با عبداﷲبن عمر ازدواج کرد و محضر پیغمبر را درک نموده ولی بروایت حدیث از وی نایل نگشت . (قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 137 شود. در عیون الاخبار آمده : عبداﷲبن عمر صداق صفیه را ده هزار درهم قرار داد. (عیون الاخبار ج 4 ص 71).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر بجیر هذلی ، یکی از صحابیات است و حدیثی درباره ٔ آب زمزم روایت کرده است . (قاموس الاعلام ترکی ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر بشامه . وی یکی از صحابیات و خواهر اعوربن بشامه است . پیغمبر(ص ) می خواست وی را بزنی بگیرد. (قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به امتاع الاسماع ص 439 شود.
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر خطاب ، یکی از صحابیات و خواهر عمر است و با قدامةبن فطمونه ازدواج کرد. (قاموس الاعلام ترکی ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر شرف الدین احمدبن احمدالمقدسی و زوجه ٔشیخ بهاءالدین ابن الغر و از مشاهیر محدثات است ، مدت مدیدی در موطن خویش قدس علم حدیث را تدریس میکرد وبه سال 740 در کهولت درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر شیبة، یکی از صحابیات و راویه ٔ احادیث است . (قاموس الاعلام ترکی ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر شیخ جمال الدین خلوتی است ، زنی زاهده ٔ عابده بود. پدر او در اثنای حج درگذشت و بموجب وصیت او صفیه بعقدازدواج شیخ سنبل سنان درآمد. (قاموس الاعلام ترکی ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر عبدالمطلب بن هاشم القرشیة الهاشمیه یکی از صحابیات و عمه ٔ حضرت رسالت پناه و والده ٔ زبیربن عوام بوده . از عمه های پیغمبر(ص )یگانه خاتونی است که اسلام را پذیرفته ، در جاهلیت باحارث بن حرب برادر ابوسفیان ازدواج کرده بود، بعد ازوفات وی عوام خویلد با او ازدواج کرد و از این ازدواج زبیر و عبدالکعبه بوجود آمد، در سال بیستم هجری در سن 73سالگی درگذشت و نیز خواهر بطنی حضرت حمزه است . (قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 289، 431، 532 و 533 شود. او را قصیده ای است در رثاء پیغمبر. رجوع به تاریخ گزیده چ عکسی ص 154 شود.
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر معاویةبن ابی سفیان است . (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 125).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) زاهده . زنی مشهور به زهد و صلاح و در عهد سلطان ابوسعید از ملوک ایلخانیان در ایران میزیست ،قونقرات خاتون همشیره ٔ پادشاه مذکور با وی روابط صمیمانه داشت و بزیارت او میرفت . (قاموس الاعلام ترکی ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) عمه ٔ پیغمبر. رجوع به صفیه دختر عبدالمطلب شود.
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) قرشیه . رجوع به صفیه دختر عبدالمطلب ... شود.
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) وی از مشاهیر محدثات است و به «ست الشام » شهرت یافت . دختر امام مجدالدین احمدبن محمد ازدی است . وی به سال 647 متولد شد و عمر خود را بتدریس حدیث و زهد و تقوی گذرانده و به سال 704 هَ . ق . عازم حج گردید و در مدینه ٔ منوره درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) وی یکی از مشاهیر محدثات و دختر یاقوت بن عبداﷲالحبشی و از شیوخ امام سیوطی بشمار میرود. به سال 804 هَ . ق . تولد یافت . (قاموس الاعلام ترکی ).
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث صفی . ج ، صفیات . رجوع به صفی شود. || خرمابن بسیار بار. || ناقه ٔ بسیار شیر. || گزیده از غنیمت . ج ، صفایا. (منتهی الارب ). || آنچه برگزیند رئیس لشکر از غنیمت پیش از آنکه قسمت کنند از برای خود. ج ، صفایا. (مهذب الاسماء).
صفیة. [ ص َ فی ی َ] (اِخ ) دختر حُیَّی بن اخطب و یکی از ازواج مطهره ٔ حضرت نبوی است . اصلاً از بنی اسرائیل و اسرای خیبر و زوجه ٔ کنانةبن الحقیق بود و در فتح خیبر حضرت پیغمبر او را گرفته و آزاد کرد و بزمره ٔ ازواج درآورد. (قاموس الاعلام ترکی ). مؤلف حبیب السیر آرد: وی از یهود بنی النضیر از سبط هارون است و مادر او ضرة نام داشت . دختر شموال و صفیه در آغاز زن سلام بن مشکم بود و بین ایشان جدائی افتاد و کنانةبن الربیعبن ابی الحقیق وی را بخواست و کنانة در غزوه ٔ خیبر بقتل رسید و صفیه اسیر شد و پیغمبر(ص ) او را آزاد فرمود و بعقد خود درآورد و صداق او را عتق قرار داد و در این هنگام صفیه هفده ساله بود. صاحب تاریخ گزیده وفات او را به سال 36نویسد و گویند به سال 50 و یا 52 درگذشت و بگورستان بقیع مدفون است . (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 428). زرکلی در الاعلام (ص 433) وفات او را به سال 52 نوشته است .
صفیة. [ ص ُ ف َی ْ ی َ ] (ع اِ) اول ایام سرما. (منتهی الارب ).
دانشنامه عمومی
صفیه؛ نام روستایی است واقع در شهرستان کنگان استان بوشهر در جنوب ایران.
درگاه ملی آمار
محمد صدیق، عبدالرزاق، «صهوة الفارس فی تاریخ عرب فارس» ، چاپ اول، شارجه: چاپخانه المعارف، ۱۹۹۳ میلادی به (عربی).
این روستا در ۴ کیلومتری روستای بساتین واقع شده است. از شمال به خیاروه، از جنوب به برکوه، از سوی غرب به بساتین، و از سمت شرق به زباره محدود می گردد.
درخت خرمای پرمیوه و پربار.
دانشنامه آزاد فارسی
دختر حُیَّیِ بن اخطب، از زنان پیامبر (ص). نوادۀ لاوی بن یعقوب و پدرش از بزرگان یهود بود، ابتدا با سلام بن مشکم و سپس با کنانة بن ابی حقیق ازدواج کرد، و در جنگ خیبر پدرش حُیَّی و شوهرش کنانه کشته شدند و خود به اسارت مسلمانان درآمد. پیامبر (ص) او را به اسلام فراخواندند، صفیه مسلمان شد، پیامبر (ص) او را آزاد و با او ازدواج کرد. عده ای از یهود به سبب این ازدواج مسلمان شدند. صفیه بانویی خردمند و خوش سیما بوده و احادیثی از پیامبر (ص) نقل کرده است.
دانشنامه اسلامی
...
پیشنهاد کاربران
فرهنگ فارسی معین
( صَ ) [ ع . ] ( ص . ) 1 - دوست یکدل . 2 - برگزیده و خالص از هرچیزی .
۱. ویژگی دوست مخلص و یک دل.
۲. برگزیده؛ خالص.
مترادف صفی: برگزیده، منتخب، بی آلایش، پاک، منزه
برابر پارسی: پاک، پاکدل، نیک، نیکدل
پاک
خیلی قشنگ اسم صفیه