کلمه جو
صفحه اصلی

صفیه

فارسی به انگلیسی

feminine proper name

فرهنگ اسم ها

اسم: صفیه (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: safiye) (فارسی: صَفيه) (انگلیسی: safiye)
معنی: خالص و یگانه ( دوست )، برگزیده، صاف، پاک، روشن، ( اَعلام ) نام چند تن از زنان مشهور صدر اسلام ) صفیه قرَیشی [قرن اول هجری] دختر عبدالمطلب، عمه ی پیامبر اسلام ( ص ) و مادر زبیر ابن عوام، نخستین بانوی اسلام، که در جنگ شرکت کرد، ) صفیه [قرن اول هجری] از همسران پیامبر اسلام ( ص ) دختری از یهودیان خیبر که در هنگام فتح آنجا به دست مسلمانان اسیر شد، پیامبر اسلام ( ص ) او را آزاد کرد و به عقد خویش درآورد، ( عربی ) ( مؤنث صفی )، صفی، ( در اعلام ) دختر اخطب زوجه ی رسول اکرم ( ص ) و نیز نام یکی از عمه های پیامبر ( ص )، مؤنث صفی، نام یکی از همسران پیامبر ( ص )

(تلفظ: safiye) (عربی) (مؤنث صفی) ، ← صفی ؛ (در اعلام) دختر اخطب زوجه‌ی رسول اکرم (ص) و نیز نام یکی از عمه‌های پیامبر (ص).


فرهنگ فارسی

خاتون دختر ملک عادل ابوبکر بن ایوب صاحب حلب امیره ای عاقل و صاحب حزم ( و. ۵۸۱ - ف. ۶۴٠ ه.ق . ). وی مدت شش سال در حلب پادشاهی کرد.
مونث صفی، ناقه بسیارشیر، درخت خرمای پربار
۱ - مونث صفی . ۲ - ( اسم ) گزیده از غنیمت که پیغمبر امام یا رئیس برای خود بردارد جمع : صفایا .
قرشیه

لغت نامه دهخدا

( صفیة ) صفیة. [ ص َ فی ی َ ] ( ع ص ، اِ ) تأنیث صفی. ج ، صفیات. رجوع به صفی شود. || خرمابن بسیار بار. || ناقه بسیار شیر. || گزیده از غنیمت. ج ، صفایا. ( منتهی الارب ). || آنچه برگزیند رئیس لشکر از غنیمت پیش از آنکه قسمت کنند از برای خود. ج ، صفایا. ( مهذب الاسماء ).

صفیة. [ ص ُ ف َی ْ ی َ ] ( ع اِ ) اول ایام سرما. ( منتهی الارب ).

صفیة. [ ص َ فی ی َ ] ( اِخ ) وی یکی از مشاهیر محدثات و دختر یاقوت بن عبداﷲالحبشی و از شیوخ امام سیوطی بشمار میرود. به سال 804 هَ. ق. تولد یافت. ( قاموس الاعلام ترکی ).

صفیة. [ ص َ فی ی َ ] ( اِخ ) دختر ابی العاص بن امیةبن عبدشمس و مادر ام حبیبه زوجه رسول خدا ( ص ) است. ( حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 427 ).

صفیة. [ ص َ فی ی َ ] ( اِخ ) دختر ابی عبیده ثقفی خواهر مختار، از صحابیات است و با عبداﷲبن عمر ازدواج کرد و محضر پیغمبر را درک نموده ولی بروایت حدیث از وی نایل نگشت. ( قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 137 شود. در عیون الاخبار آمده : عبداﷲبن عمر صداق صفیه را ده هزار درهم قرار داد. ( عیون الاخبار ج 4 ص 71 ).

صفیة. [ ص َ فی ی َ ] ( اِخ ) دختر بجیر هذلی ، یکی از صحابیات است و حدیثی درباره آب زمزم روایت کرده است. ( قاموس الاعلام ترکی ).

صفیة. [ ص َ فی ی َ ] ( اِخ ) دختر بشامه. وی یکی از صحابیات و خواهر اعوربن بشامه است. پیغمبر( ص ) می خواست وی را بزنی بگیرد. ( قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به امتاع الاسماع ص 439 شود.

صفیة. [ ص َ فی ی َ] ( اِخ ) دختر حُیَّی بن اخطب و یکی از ازواج مطهره حضرت نبوی است. اصلاً از بنی اسرائیل و اسرای خیبر و زوجه کنانةبن الحقیق بود و در فتح خیبر حضرت پیغمبر او را گرفته و آزاد کرد و بزمره ازواج درآورد. ( قاموس الاعلام ترکی ). مؤلف حبیب السیر آرد: وی از یهود بنی النضیر از سبط هارون است و مادر او ضرة نام داشت. دختر شموال و صفیه در آغاز زن سلام بن مشکم بود و بین ایشان جدائی افتاد و کنانةبن الربیعبن ابی الحقیق وی را بخواست و کنانة در غزوه خیبر بقتل رسید و صفیه اسیر شد و پیغمبر( ص ) او را آزاد فرمود و بعقد خود درآورد و صداق او را عتق قرار داد و در این هنگام صفیه هفده ساله بود. صاحب تاریخ گزیده وفات او را به سال 36نویسد و گویند به سال 50 و یا 52 درگذشت و بگورستان بقیع مدفون است. ( حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 428 ). زرکلی در الاعلام ( ص 433 ) وفات او را به سال 52 نوشته است.

صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) باهلیه . وی یکی از زنان شاعر است . در عیون الاخبار نام او آمده و قطعه ای را که در رثاء خواهر خویش سروده در آنجا ثبت است . (عیون الاخبار ج 3 ص 66).


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) خاتون ، دختر الملک العادل ابی بکربن ایوب صاحب حلب است . وی امیره ای عاقل و صاحب حزم بود مدت شش سال در حلب پادشاهی کرد. ولادت او به سال 581 هَ . ق . و وفات وی به سال 640 هَ . ق . به حلب بود. (الاعلام زرکلی ص 433 و 434).


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر ابی العاص بن امیةبن عبدشمس و مادر ام حبیبه زوجه ٔ رسول خدا (ص ) است . (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 427).


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر ابی عبیده ٔ ثقفی خواهر مختار، از صحابیات است و با عبداﷲبن عمر ازدواج کرد و محضر پیغمبر را درک نموده ولی بروایت حدیث از وی نایل نگشت . (قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 137 شود. در عیون الاخبار آمده : عبداﷲبن عمر صداق صفیه را ده هزار درهم قرار داد. (عیون الاخبار ج 4 ص 71).


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر بجیر هذلی ، یکی از صحابیات است و حدیثی درباره ٔ آب زمزم روایت کرده است . (قاموس الاعلام ترکی ).


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر بشامه . وی یکی از صحابیات و خواهر اعوربن بشامه است . پیغمبر(ص ) می خواست وی را بزنی بگیرد. (قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به امتاع الاسماع ص 439 شود.


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر خطاب ، یکی از صحابیات و خواهر عمر است و با قدامةبن فطمونه ازدواج کرد. (قاموس الاعلام ترکی ).


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر شرف الدین احمدبن احمدالمقدسی و زوجه ٔشیخ بهاءالدین ابن الغر و از مشاهیر محدثات است ، مدت مدیدی در موطن خویش قدس علم حدیث را تدریس میکرد وبه سال 740 در کهولت درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر شیبة، یکی از صحابیات و راویه ٔ احادیث است . (قاموس الاعلام ترکی ).


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر شیخ جمال الدین خلوتی است ، زنی زاهده ٔ عابده بود. پدر او در اثنای حج درگذشت و بموجب وصیت او صفیه بعقدازدواج شیخ سنبل سنان درآمد. (قاموس الاعلام ترکی ).


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر عبدالمطلب بن هاشم القرشیة الهاشمیه یکی از صحابیات و عمه ٔ حضرت رسالت پناه و والده ٔ زبیربن عوام بوده . از عمه های پیغمبر(ص )یگانه خاتونی است که اسلام را پذیرفته ، در جاهلیت باحارث بن حرب برادر ابوسفیان ازدواج کرده بود، بعد ازوفات وی عوام خویلد با او ازدواج کرد و از این ازدواج زبیر و عبدالکعبه بوجود آمد، در سال بیستم هجری در سن 73سالگی درگذشت و نیز خواهر بطنی حضرت حمزه است . (قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 289، 431، 532 و 533 شود. او را قصیده ای است در رثاء پیغمبر. رجوع به تاریخ گزیده چ عکسی ص 154 شود.


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر معاویةبن ابی سفیان است . (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 125).


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) زاهده . زنی مشهور به زهد و صلاح و در عهد سلطان ابوسعید از ملوک ایلخانیان در ایران میزیست ،قونقرات خاتون همشیره ٔ پادشاه مذکور با وی روابط صمیمانه داشت و بزیارت او میرفت . (قاموس الاعلام ترکی ).


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) عمه ٔ پیغمبر. رجوع به صفیه دختر عبدالمطلب شود.


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) قرشیه . رجوع به صفیه دختر عبدالمطلب ... شود.


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) وی از مشاهیر محدثات است و به «ست الشام » شهرت یافت . دختر امام مجدالدین احمدبن محمد ازدی است . وی به سال 647 متولد شد و عمر خود را بتدریس حدیث و زهد و تقوی گذرانده و به سال 704 هَ . ق . عازم حج گردید و در مدینه ٔ منوره درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) وی یکی از مشاهیر محدثات و دختر یاقوت بن عبداﷲالحبشی و از شیوخ امام سیوطی بشمار میرود. به سال 804 هَ . ق . تولد یافت . (قاموس الاعلام ترکی ).


صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث صفی . ج ، صفیات . رجوع به صفی شود. || خرمابن بسیار بار. || ناقه ٔ بسیار شیر. || گزیده از غنیمت . ج ، صفایا. (منتهی الارب ). || آنچه برگزیند رئیس لشکر از غنیمت پیش از آنکه قسمت کنند از برای خود. ج ، صفایا. (مهذب الاسماء).


صفیة. [ ص َ فی ی َ] (اِخ ) دختر حُیَّی بن اخطب و یکی از ازواج مطهره ٔ حضرت نبوی است . اصلاً از بنی اسرائیل و اسرای خیبر و زوجه ٔ کنانةبن الحقیق بود و در فتح خیبر حضرت پیغمبر او را گرفته و آزاد کرد و بزمره ٔ ازواج درآورد. (قاموس الاعلام ترکی ). مؤلف حبیب السیر آرد: وی از یهود بنی النضیر از سبط هارون است و مادر او ضرة نام داشت . دختر شموال و صفیه در آغاز زن سلام بن مشکم بود و بین ایشان جدائی افتاد و کنانةبن الربیعبن ابی الحقیق وی را بخواست و کنانة در غزوه ٔ خیبر بقتل رسید و صفیه اسیر شد و پیغمبر(ص ) او را آزاد فرمود و بعقد خود درآورد و صداق او را عتق قرار داد و در این هنگام صفیه هفده ساله بود. صاحب تاریخ گزیده وفات او را به سال 36نویسد و گویند به سال 50 و یا 52 درگذشت و بگورستان بقیع مدفون است . (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 428). زرکلی در الاعلام (ص 433) وفات او را به سال 52 نوشته است .


صفیة. [ ص ُ ف َی ْ ی َ ] (ع اِ) اول ایام سرما. (منتهی الارب ).


دانشنامه عمومی

صفیه؛ از زنان محمد پیامبر اسلام.
صفیه؛ نام روستایی است واقع در شهرستان کنگان استان بوشهر در جنوب ایران.

درخت خرمای پرمیوه و پربار.


دانشنامه آزاد فارسی

صَفیّه ( ـ مدینه ۵۰ق)
دختر حُیَّیِ بن اخطب، از زنان پیامبر (ص). نوادۀ لاوی بن یعقوب و پدرش از بزرگان یهود بود، ابتدا با سلام بن مشکم و سپس با کنانة بن ابی حقیق ازدواج کرد، و در جنگ خیبر پدرش حُیَّی و شوهرش کنانه کشته شدند و خود به اسارت مسلمانان درآمد. پیامبر (ص) او را به اسلام فراخواندند، صفیه مسلمان شد، پیامبر (ص) او را آزاد و با او ازدواج کرد. عده ای از یهود به سبب این ازدواج مسلمان شدند. صفیه بانویی خردمند و خوش سیما بوده و احادیثی از پیامبر (ص) نقل کرده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] صفیه (ابهام زدایی). صفیه ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • صفیه بنت علی، از دختران امیرالمؤمنین (علیه السلام) و از حاضرین در کربلا و از جمله اسرای کربلا• صفیه بنت حیی بن اخطب، یکی از همسران پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)
...

[ویکی شیعه] صفیه (ابهام زدایی). صَفیّه، ممکن است به یکی از این موارد اشاره داشته باشد:

پیشنهاد کاربران

صفی
فرهنگ فارسی معین
( صَ ) [ ع . ] ( ص . ) 1 - دوست یکدل . 2 - برگزیده و خالص از هرچیزی .

صفی
۱. ویژگی دوست مخلص و یک دل.
۲. برگزیده؛ خالص.

ناب_برگزیده_پاک

صَفیّه : نام ام المؤمنین - یک رنگ و صمیمی در دوستی - عزیز - خاص و گزیده - شایسته

بانوی برگزیده

بانو شایسته

صفی
مترادف صفی: برگزیده، منتخب، بی آلایش، پاک، منزه
برابر پارسی: پاک، پاکدل، نیک، نیکدل

شایسته

صفیه : /safiye/ صَفیه ( عربی ) 1 - ( مؤنث صفی ) ، ( صفی. 1 - ، 2 - و 3 - ؛ 2 - ( اَعلام ) نام چند تن از زنان مشهور صدر اسلام، از جمله 1 ) صفیه قُرَیشی [قرن اول هجری] دختر عبدالمطلب، عمه ی پیامبر اسلام ( ص ) و مادر زبیر ابن عوام، نخستین بانوی اسلام، که در جنگ شرکت کرد. 2 ) صفیه [قرن اول هجری] از همسران پیامبر اسلام ( ص ) دختری از یهودیان خیبر که در هنگام فتح آنجا به دست مسلمانان اسیر شد. پیامبر اسلام ( ص ) او را آزاد کرد و به عقد خویش درآورد.

صفی : /safi ( y ) / صَفی ( عربی ) 1 - ( در قدیم ) خالص و یگانه ( دوست ) ؛ 2 - برگزیده؛ صاف، پاک، روشن؛ 3 - ( به مجاز ) صفی الله؛ 4 - ( اَعلام ) صَفی، فخرالدین علی: [قرن 8 و9 هجری] شاعر، نویسنده و واعظ ایرانی، پسر ملاحسین کاشفی سبزواری، مؤلف لَطایفُ الطّوایف، رَشَحات عین اَلحَیات، در شرح حال بزرگان سلسله ی نقشبندی، منظومه ی محمود و ایاز و بدایع الوقایع، در شرح سرگذشت خودش و برخی رویدادهای آن زمان، همه به فارسی.

صفیا : /safiyā/ صَفیا ( عربی ) ( = صَفیه ) ، صَفیه. اسم صَفیا مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است.

صَفیه به معنی برگزیده .

پاکدل
پاک
خیلی قشنگ اسم صفیه

پاک و پاک دل


کلمات دیگر: