کلمه جو
صفحه اصلی

هانی

عربی به فارسی

سبکبار , بي خيال


فرهنگ اسم ها

اسم: هانی (پسر) (عربی) (تلفظ: hāni) (فارسی: هاني) (انگلیسی: hani)
معنی: مسرور، شاد، میسر، ( اَعلام ) ) نام چند تن از مشاهیر عرب، ) نام یکی از یاران امام حسین ( ع ) در کوفه، مرد دلسوز و مهربان

(تلفظ: hāni) (عربی) مسرور ، میسر ؛ (در اعلام) نام چند تن از مشاهیر عرب ؛ نام یکی از یاران امام حسین (ع) در کوفه .


فرهنگ فارسی

ابن هانی یکی از والیان طبرستان پس از سلیمان بن منصور بفرمان هارون الرشید ولایت آن سامان را یافت . مردی مصلح و عادل بود و در مدت حکومت او طبرستان امنیت کامل داشت
از موالی عفان و تابعی است

لغت نامه دهخدا

هانی. ( فعل امر ) به لغت پهلوی امر به نشستن باشد یعنی بنشین. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( جهانگیری ، نسخه خطی مؤلف ) .... و هانی به زبان پهلوی و پارسی آن بود که بنشین. ( تاریخ طبری ترجمه بلعمی نسخه خطی مؤلف ورق 225 ). رجوع به هامرز شود.

هانی. ( اِخ ) ( ابن... ) رجوع به ابن هانی شود.

هانی. ( اِخ ) از موالی عفان و تابعی است. ( منتهی الارب ).

هانی. ( اِخ ) ابن توبةبن سحیم بن مرة، معروف به الشویعر الحنفی. از شعرای اسلامی است. درباره ضحاک بن قیس گوید:
اذا شمر الضحاک للحرب شبها
غلام غذتة للحروب ربائبه.
و ابوالعباس احمدبن یحیی ثعلب این ابیات را از او نقل کرده است :
یحیی الناس کل غنی قوم
و یبخل بالسلام علی الفقیر
و یوسع للغنی اذا رأوه
و یحبی بالتحیة و الامیر.
و نیز گوید:
و ان الذی یمسی و دنیاه همه
لمستمسک منها بحبل غرور.
( معجم الشعراء مرزبانی ص 142 ).

هانی. ( اِخ ) ابن جزٔبن النعمان المرادی. صحابی است. وی شاهد فتح مصر بوده است. ( الاصابة فی تمییز الصحابة ).

هانی. ( اِخ ) ابن حارث بن جبلةبن حجر الکندی. صحابی است. ( الاصابة فی تمییز الصحابة ).

هانی. ( اِخ )ابن حبیب الداری. صحابی است. الرشاطی گفته است : اولین بار که هانی نزد پیغمبر آمد قبایی مزین به طلا به رسول اﷲ اهداء کرد و پیغمبر آن را به عباس بخشید و عباس جامه را به مردی یهودی به هشت هزار فروخت. ( از الاصابة فی تمییز الصحابة ).

هانی. ( اِخ ) ابن حجربن معاویة... الکندی. صحابی است. ( الاصابة فی تمییز الصحابة ).

هانی. ( اِخ ) ابن عبداﷲ. تابعی است. ( منتهی الارب ).

هانی. ( اِخ ) ابن عروةبن الفضفاض بن عمران الغُظیفی المرادی. یکی از اشراف کوفه است که ابتدا از خواص و ندیمان علی بن ابیطالب بود. وی کثیربن شهاب المدحجی والی خراسان را که متهم به اختلاس اموالی شده و به کوفه گریخته بود نزد خود پنهان کرد. معاویه خلیفه اموی هانی را تهدید به قتل کرد. هانی به مجلس خلیفه وارد شد و چون خلیفه او را نمی شناخت خود را معرفی کرد. خلیفه پرسید: مذحجی کجاست ؟ گفت : نزد من در میان لشکر تو ای امیرالمؤمنین ! خلیفه وی را مأمور رسیدگی به خیانت مذحجی کرد و گفت قسمتی ازاموال مسروقه را از او بگیر و بخشی را به او ببخش. همچنین هانی مدتی مسلم بن عقیل رسول حسین بن علی را درکوفه نزد خود پنهان ساخته بود. این خبر به عبیداﷲبن زیاد امیر بصره و کوفه که در اکرام و بزرگ داشت هانی مبالغه میکرد و نیز مدتها برای یافتن مسلم بن عقیل تلاش کرده بود، رسید سخت خشمگین شد و هانی را بخواند وسرزنش کرد. هانی ابتدا انکار و سپس اعتراف کرد، امااز تسلیم ابن عقیل به عبیداﷲبن زیاد سر باززد. و در نتیجه ابن زیاد مدتی وی را محبوس ساخت و آخرالامر بکشت و بر بازار کوفه بیاویخت. عبداﷲبن زبیر اسدی درباره وی و ابن عقیل قصیده ای دارد که مطلع آن چنین است :

هانی . (اِخ ) ابن حجربن معاویة... الکندی . صحابی است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).


هانی ٔ. [ ن ِءْ ] (ع ص ) نوکر. خادم . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).


هانی . (اِخ ) (ابن ...) رجوع به ابن هانی شود.


هانی . (اِخ ) ابن توبةبن سحیم بن مرة، معروف به الشویعر الحنفی . از شعرای اسلامی است . درباره ٔ ضحاک بن قیس گوید:
اذا شمر الضحاک للحرب شبها
غلام غذتة للحروب ربائبه .
و ابوالعباس احمدبن یحیی ثعلب این ابیات را از او نقل کرده است :
یحیی الناس کل غنی قوم
و یبخل بالسلام علی الفقیر
و یوسع للغنی اذا رأوه
و یحبی بالتحیة و الامیر.
و نیز گوید:
و ان الذی یمسی و دنیاه همه
لمستمسک منها بحبل غرور.

(معجم الشعراء مرزبانی ص 142).



هانی . (اِخ ) ابن جزٔبن النعمان المرادی . صحابی است . وی شاهد فتح مصر بوده است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).


هانی . (اِخ ) ابن حارث بن جبلةبن حجر الکندی . صحابی است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).


هانی . (اِخ ) ابن عبداﷲ. تابعی است . (منتهی الارب ).


هانی . (اِخ ) ابن عروةبن الفضفاض بن عمران الغُظیفی المرادی . یکی از اشراف کوفه است که ابتدا از خواص و ندیمان علی بن ابیطالب بود. وی کثیربن شهاب المدحجی والی خراسان را که متهم به اختلاس اموالی شده و به کوفه گریخته بود نزد خود پنهان کرد. معاویه خلیفه ٔ اموی هانی را تهدید به قتل کرد. هانی به مجلس خلیفه وارد شد و چون خلیفه او را نمی شناخت خود را معرفی کرد. خلیفه پرسید: مذحجی کجاست ؟ گفت : نزد من در میان لشکر تو ای امیرالمؤمنین ! خلیفه وی را مأمور رسیدگی به خیانت مذحجی کرد و گفت قسمتی ازاموال مسروقه را از او بگیر و بخشی را به او ببخش . همچنین هانی مدتی مسلم بن عقیل رسول حسین بن علی را درکوفه نزد خود پنهان ساخته بود. این خبر به عبیداﷲبن زیاد امیر بصره و کوفه که در اکرام و بزرگ داشت هانی مبالغه میکرد و نیز مدتها برای یافتن مسلم بن عقیل تلاش کرده بود، رسید سخت خشمگین شد و هانی را بخواند وسرزنش کرد. هانی ابتدا انکار و سپس اعتراف کرد، امااز تسلیم ابن عقیل به عبیداﷲبن زیاد سر باززد. و در نتیجه ابن زیاد مدتی وی را محبوس ساخت و آخرالامر بکشت و بر بازار کوفه بیاویخت . عبداﷲبن زبیر اسدی درباره ٔ وی و ابن عقیل قصیده ای دارد که مطلع آن چنین است :
اذا کنت لاتدرین ما الموت فانظری
الی هانی فی السوق و ابن عقیل
الی بطل قد هشم السیف وجهه
و آخر، یهوی من طمار، قتیل .

(از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 51) (از عقد الفرید ج 1 ص 106).



هانی . (اِخ ) ابن فراس الاسلمی . صحابی است . مجزاءةبن زاهر از وی روایت کرده است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).


هانی . (اِخ ) ابن مالک الهمدانی ، مکنی به ابومالک . صحابی است .ابن حبان گفته است که وی در یمن به خدمت پیغمبر رسیدو اسلام آورد. البخاری ذکر کرده است که وی در یمن بردست پیغمبر اسلام آورد و رسول دست بر سر وی کشید و او را به برکت دعا کرد. (الاصابة فی تمییز الصحابة).


هانی . (اِخ ) ابن مسعودبن ارسلان بن مالک اللخمی ، ملقب به غضنفر ابوالاهوال . از امرای بنی لخم بود که به سال 216 هَ . ق . بعد از پدرش مسعود به امارت بنی لخم رسید و در شویفات (لبنان ) اقامت گزید. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 53).


هانی . (اِخ ) ابن نیاراالانصاری ، مکنی به ابوبردة. صحابی است . جابربن عبداﷲ و پسرش عبدالرحمان بن جابر و نصربن یسار و کعب بن عمیربن عقبةبن نیار و برأبن عازب از او روایت کرده اند. (الاصابة فی تمییز الصحابة ج 7 ص 17).


هانی . (اِخ ) ابن مسعودبن عمرو الشیبانی . از روسا و پهلوانان عرب جاهلیت و فرمانده سپاه عرب در جنگ ذی قار بود. این جنگ بین سپاه کسری پادشاه ساسانی و چند قبیله از اعراب ، از جمله بنی شیبان ، بنی بکر و بنی تمیم در بیابان ذی قار واقع شد. توضیح اینکه خسروپرویز ساسانی نسبت به نعمان بن منذر امیر حیره بدگمان شد و وی را به ایران احضار کرد. نعمان که از تغیر خسرو نسبت به خود و عاقبت آن سخت در اندیشه بود به دنبال قبیله ای میگشت که از خانواده و دارائی و لشکر و سلاح وی حمایت کند. لذا پنهانی به ذوقار رفت و به بنی شیبان متوسل شد و هانی را ملاقات کرد و از او تعهدی مبنی بر نگاهداری و حمایت خانواده و اموال و سلاحش گرفت و پس از آن روانه ٔ دربار ایران شد. خسرو، نعمان را محبوس کرد و سپس به خانقین فرستاد و وی در آنجا به مرض طاعون درگذشت . خسروپرویز، ایاس بن قبیصة طائی را به جای نعمان به حیره فرستادو او را مأمور جمعآوری و ارسال آنچه از نعمان باقی مانده بود کرد. ایاس ، مایملک نعمان را از هانی مطالبه کرد، اما هانی از تسلیم آنها امتناع ورزید و بدین جهت آتش جنگ برافروخته شد و سرانجام به شکست ایرانیان منجر گشت . از سخنان هانی است به لشکریانش در جنگ ذی قار: «مرگ باافتخار بهتر از زندگی ننگین است . ترس دافع قضا و قدر نیست . شکیبایی از اسباب پیروزی است . مرگ ! نه پستی . استقبال از مرگ بهتر از استقبال از ذلت و خواری است . بکوشید که از مرگ گریزی نیست ». (از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 53). صاحب عقدالفرید از قول ابوعبیده ، سرداری سپاه عرب را در جنگ ذوقار به هانی بن قبیصةبن هانی بن مسعود نوه ٔ هانی بن مسعود نسبت داده و مینویسد: لم یکن هانی بن مسعود المستودع حلقةالنعمان ، و انما هو ابن ابنه ، و اسمه هانی بن قبیصةبن هانی بن مسعود، لان وقعة ذی قار کانت و قد بعث النبی ... (از عقدالفرید ج 6 ص 111). برای اطلاع بیشتر رجوع به ذوقار شود.


هانی . (اِخ ) ابن هانی . یکی از ولات طبرستان که پس از سلیمان بن منصور، به فرمان هارون الرشید ولایت آن سامان یافت . وی مردی مصلح و عادل بود و در مدت ولایت وی طبرستان امنیت کامل داشت . (از تاریخ طبرستان ابن اسفندیار) (از تاریخ طبرستان و رویان و مازندران مرعشی ).


هانی . (اِخ ) ابن یزیدبن نهیک المذحجی یا النخعی ، مکنی به ابوشریح ، صحابی است . احمد و بخاری در علم ادب از وی اخراج حدیث کردند و ابوداود و نسائی از طریق یزیدبن المقدام بن شریح بن هانی و وی از جدش شریح و شریح از پدرش هانی حدیث اخراج کرد. ابوداود آورده است که هنگامی که هانی با قومش نزد رسول اﷲ آمدند، پیغمبر شنید که کنیه ٔ هانی ابوالحکم است پس به او گفت که «حکم » فقط خدای تعالی است ؛ تو چرا کنیه کرده ای ؟ هانی جواب داد که من قاضی و حکم قومم هستم و در اختلافات ایشان چنان قضاوت میکنم که هر دو طرف راضی میشوند. پیغمبر گفت نام فرزندان تو چیست ؟ جواب داد شریح و مسلم و عبداﷲ. پس پیغمبر کنیه ٔ او را به نام پسر بزرگش «ابوشریح » قرار داد. ابن شیبة از یزیدبن المقدام روایت کرده است که هانی به پیغمبر گفت : ای رسول اﷲ مرا به چیزی آگاه کن که بهشت را از آن من سازد. جواب داد گفتار نیک و بخشش طعام . (از الاصابة فی تمییز الصحابة ج 6 ص 278).


هانی . (اِخ ) از موالی عفان و تابعی است . (منتهی الارب ).


هانی . (اِخ ) المخزومی ، مکنی به ابومخزوم . صحابی است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).


هانی . (اِخ )ابن حبیب الداری . صحابی است . الرشاطی گفته است : اولین بار که هانی نزد پیغمبر آمد قبایی مزین به طلا به رسول اﷲ اهداء کرد و پیغمبر آن را به عباس بخشید و عباس جامه را به مردی یهودی به هشت هزار فروخت . (از الاصابة فی تمییز الصحابة).


هانی . (فعل امر) به لغت پهلوی امر به نشستن باشد یعنی بنشین . (برهان ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری ، نسخه ٔ خطی مؤلف ) . ... و هانی به زبان پهلوی و پارسی آن بود که بنشین . (تاریخ طبری ترجمه ٔ بلعمی نسخه ٔ خطی مؤلف ورق 225). رجوع به هامرز شود.


دانشنامه عمومی

هانی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره بدارد:
هانی بن مسعود بزرگ قبیلهٔ شیبانی، یکی از قبایل بکر بن وائل در زمان جنگ ذوقار
هانی بن عروه از صحابه علی بن ابیطالب و رئیس طایفه بنی مراد
هانی (فیلم) فیلم سینمایی ساخته ۲۰۰۳ میلادی محصول شرکت یونیورسال استودیوز با بازی جسیکا آلبا و رومئو میلر
هانی پات ابزاری جهت مقابله با حمله هکرها و اسپمرها
دیوید هانی بوی ادواردز خواننده و گیتاریست آمریکایی سبک دلتا بلوز
هانی (شهر)، شهری در استان دیاربکر ترکیه

شیرین


شاد و مسرور


بیشترازدوست داشتن وکمترازعاشق شدن


دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:کول فرح، نقوش برجسته عیلامی

پیشنهاد کاربران

سلام. خانم شما که اسم خودت اصیل عربی است ازالقاب حضرت زهرا است ودرقران هم امده. ناراحت از چی هستین. مهمه که اسم ایرانی یاعربی . . . باشد؟مهم انسان بودن و . .

هانی کاملا عربیه دعواتون سر چیه

به نظرم هانی اسم عربی وبه معنای عسل می باشد

همه باور دارند که نام �هانی� عربی ست در حالی که این نام کاملاً ایرانی و متعلق به هزاران سال پیش است و این نام به نیاکان همه ی ما ایرانی ها و لُرها یعنی مردمان ایلام باستان بر می گردد.
هانی نام یکی از پادشاه های ایلامی واقع در شهرستان ایذه، خوزستان بوده و تلفظ درست آن به صورت �خانی� است که پس از گذشت این همه سال به صورت هانی در آمده است. الان هم در زبان بختیاری حرف �خ� به صورت �ه – ح� تلفظ میشه مثل نام �خانی� که �هانی� تلفظ میشه و به هیچ وجه نام عربی نبوده بلکه این نام از ایران به سمت اعراب رفته مانند نام �میثم� که همه فکر می کنند عربیه.
اشکفت سلمان ( نیایشگاه تاریشا ) بزرگترین خط نوشته میخی ایلام نو را در خود جای داده است. اشکفت سلیمان در جنوب ایذه واقع شده و شامل چهار نقش برجسته متعلق به دوره ایلامیان و بقایای یک ساختمان متعلق به اتابکان است. این محل پرستشگاه تریشا یکی از خدایان ایلامی بوده است. در این منطقه علاوه بر وجود سنگ نوشته ها، شامل غار و چشمه ای معدنی از دل کوه میباشد که در اشکفت سلمان چهار نقش برجسته وجود دارد که دو تای آن داخل غار و دو تای دیگر در خارج از غار وجود دارد. بزرگ ترین نوشته خط میخی از دوره عیلامی در این غار وجود دارد که از زمان شاهک عیلامی، شاه بومی آیاپیر یا آیاتم، وجود دارد و هم چنین برای نخستین بار حضور مصور زن دوشادوش مرد در نقش برجسته های این غار دیده شده است.
*پس مطالبی را که گذاشته اید با استناد به تاریخ تغییر دهید.

هانی به زبان عربی اسم فاعل بر وزن فاعی میباشد مثل قاضی، راوی . . . و معنای آن تهنیت گوینده ( از ریشه هنی ) یعنی کسی که خبر خوشی میاورد میباشد : )

نام هانی عربی است ۰۰ایلام نه عیلام ۰۰۰ودر کتاب تورات و تمام گنجینه ها یاد میشود که عیلام از فرزندان سام ابن نوح بوده است وهیچ گونی ربطی به لرها ندارد لرها پارت هستند

یوسف جان پیشنهاد می کنم بیشتر مطالعه کنید و کتاب های ( دنیای گمشده ی ایلام ) و ( شهریاری ایلام ) از پروفسور والتر هینتس را بخوانید.
ضمناً ایلام شخص نبوده که بخواهد فرزند کسی باشد و درست آن الا - منو یا الامتو می باشد که از اَکدی و سومری وارد کتاب های عبری شده است. از همه ی این ها گذشته ایلامی ها کشور خودشان را هل هتمتی یا هلتمتی می خواندند و این بیگانگان و همسایگان بودند که به این تمدن ایلام می گفتند. همچنین، کشور ایلام ( هلتمتی ) نژاد واحد و یکسانی نداشته که شما قصد مصادره ی آن را دارید.

وقتی بخوای تاریخ ساختگی بسازی بمونه واسه آیندگان همین میشه که میگه خانی بوده شده هانی پس لری
حالا خود لر کی به وجود اومد ؟
به ریشه و وزن اسم هم نگاه نکنه
خانی شده هانی

در تفکیک ریشه نام ها، دوستان اشاره میکنند که این نام ایرانی و آن نام عربی است. بنده فقط به یک نکته اشاره میکنم؛ ریشه عربی یک لغت الزاما به مفهوم محدودیت جغرافیایی یا یک تمدن یا یک برهه تاریخی نیست. این زبان در طی تاریخ پیدایش و تکامل خود در جغرافیای مختلفی استفاده شده و میشود. ولی وقتی یک لغت، به ایرانی بودن ارجاع داده میشود ناخودآگاه برای آن محدودیت جغرافیایی و زمانی قائل میشویم. زیرا همه میدانیم که ایران نام یک کشور است و در طی تاریخ اسامی متفاوتی داشته است. اشاره به تمدن عیلام و اشکفت سلمان در ایذه - خوزستان و تمام مواردی که دوستان فرمودند صحیح است ولی فهمیدن اینکه چه کسی از کدام نژاد و در کدام سرزمین اولین بار واژه هانی را ابداع کرد و به آن فلان مفهوم را داد فکر میکنم غیر ممکن است.

دوستان من اسم دخترمو گذاشته بودم هانیه ولی الان پشیمونم ک اسم عربی گذاشتم در لیست اسامی فارسی دیدم ک هانیا فارسیه ولی اینجا بازم ریشه هانیارو عربی نوشته میشه کمک فکری کنید

در زبان لری بختیاری به معنی
ها::بله، جواب
نیه::نمی دهد

هر چی بونگ اکنم آرمان هانیه:هر چی صدا می زنم آرمان جواب نمی دهد

مفهوم :: ( آرمان فرد مغروری است و دوست ندارد جواب دهد
)

هانیه::فرد مغرور


حانیه ریشه ی عربی داره، ب معنای شوهر دوست هست و لقب حضرت زهرا س ولی هانیه به معنای زیبارو هست ولی اینکه ریشه ی عربی داره رو مطمئن نیستم

هانی در عربی مرد مهربان در انگلیسی عسل در ترکی کو واسم یکی یدونه پسرمه

در ادبیات فارسی هانی یعنی شتاب عجله مثل کودکی که پشت فرمون دوچرخه ای میشینه میگه هان هان هان. در ادبیات لری یعنی بله جمله ایست خبری.


به هانی گلوله خورد اندر بُتم
که تاوی افتاد در تنم
به مردی زار گریه ام
که کودک هی میخندید به مردیم

هانی اصلا ریشه عربی نداره که
هانی یعنی عسل

اسم بچه هاتون هانی بزارید به نظر من اسم خوبیه. خیلی کاربردی.
به خدا ضرر نمی کنید بزارید تضمین می کنم به شرط چاقو

Hani :
: هانی اسم کره ای هم هست که در زبان کره ای اسم هانی یک اسم دخترونه ست

سلام. اسم شوهرم هانی هست و حالا ما میخوایم اسم پسرمونو آیهان بذاریم

هانی شاه یکی از شاهان عیلام باستان هست و همچنین لرها که از بازماندگان دوره عیلام هستند اسم هانی را بر روی پسرانشان می گذارند، پس لطفا کسی چیزی نمیداند این زبان سرخ آتشین را بیرون نیاوردند ممنون


کلمات دیگر: