کلمه جو
صفحه اصلی

بهروز


مترادف بهروز : خوشبخت، سعادتمند، نیکبخت، نیک روز

متضاد بهروز : سیه روز

فارسی به انگلیسی

auspicious, fortunate, lucky, prosperous, masculine proper name, up-to-date

prosperous


auspicious, fortunate, lucky


فرهنگ اسم ها

اسم: بهروز (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: behruz) (فارسی: بِهروز) (انگلیسی: behruz)
معنی: سعادتمند، خوشبخت، روز نیک، روز خوش، نام نوعی بلور کبود، همراه با سعادت و خوشبختی، ( اَعلام ) نویسنده، شاعر و پژوهشگر ایرانی [، شمسی] مؤلف در راه مهر، دبیره، تقویم و تاریخ در ایران، خط و فرهنگ و نمایشنامه های جیجکعلی شاه و شب فردوسی، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار ایرانی در سپاه بهرام گور پادشاه ساسانی

(تلفظ: behruz) سعادتمند ، خوشبخت ؛ همراه با سعادت و خوشبختی .


مترادف و متضاد

خوشبخت، سعادتمند، نیکبخت، نیک‌روز ≠ سیه‌روز


فرهنگ فارسی

نوعی ازبلورکبودرنگ شفافکندرهندی ، روزخوش، روزخوب، نیک روز، خوشبخت، نیک بخت
۱ - ( اسم ) روز نیک روز خوشی . ۲ - ( صفت ) نیک روز خوش اختر نیکبخت . ۳ - ( اسم ) نوعی بلور کبود و شفاف کم قیمت بهروزه. ۴ - کندر هندی .
نام پهلوان ایرانی معاصر بهرام گور

فرهنگ معین

(بِ ) ۱ - (اِمر. ) روز خوب ، روز خوش . ۲ - نوعی بلور کبود و شفاف و کم قیمت . ۳ - کندر هندی . ۴ - (ص مر. )نیک روز، خوش اختر، نیک بخت .

لغت نامه دهخدا

بهروز. [ ب ِ ] ( اِ مرکب ) به روز. روز نیک و روز خوش. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( ص مرکب ) نیک روز. خوش اختر. نیکبخت. ( فرهنگ فارسی معین ) :
قیصر از روم و نجاشی از حبش
بر درش بهروزو لالا دیده ام.
خاقانی.
ز تو بی روزیم خوانند و گویند
مرا آن به که من بهروز اویم.
نظامی.
|| ( اِ مرکب ) بمعنی بهروجه است که بلور کبود و کم قیمت باشد. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). بهروج. بهروجه. ( آنندراج ). نوعی بلور کبود و شفاف کم قیمت. بهروزه. ( فرهنگ فارسی معین ) :
چنان مستم چنان مستم در این روز
که پیروزه نمیدانم ز بهروز.
مولوی.
رجوع به بهروج و بهروجه و بهروزه شود.

بهروز. [ ب ِ ] ( اِخ ) نام پهلوان ایرانی معاصر بهرام گور. ( ولف ) :
یکی نامه بنوشت بهروز هور
به نزد شهنشاه بهرام گور.
فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 8 ص 2185 ).

بهروز. [ ب ِ ] (اِ مرکب ) به روز. روز نیک و روز خوش . (فرهنگ فارسی معین ). || (ص مرکب ) نیک روز. خوش اختر. نیکبخت . (فرهنگ فارسی معین ) :
قیصر از روم و نجاشی از حبش
بر درش بهروزو لالا دیده ام .

خاقانی .


ز تو بی روزیم خوانند و گویند
مرا آن به که من بهروز اویم .

نظامی .


|| (اِ مرکب ) بمعنی بهروجه است که بلور کبود و کم قیمت باشد. (برهان ) (از ناظم الاطباء). بهروج . بهروجه . (آنندراج ). نوعی بلور کبود و شفاف کم قیمت . بهروزه . (فرهنگ فارسی معین ) :
چنان مستم چنان مستم در این روز
که پیروزه نمیدانم ز بهروز.

مولوی .


رجوع به بهروج و بهروجه و بهروزه شود.

بهروز. [ ب ِ ] (اِخ ) نام پهلوان ایرانی معاصر بهرام گور. (ولف ) :
یکی نامه بنوشت بهروز هور
به نزد شهنشاه بهرام گور.

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 8 ص 2185).



فرهنگ عمید

۱. خوشبخت، نیک بخت.
۲. نوعی بلور کبودرنگ و شفاف: چنان مستم چنان مستم من امروز / که پیروزه نمی دانم ز بهروز (مولوی: لغت نامه: بهروز ).
۳. (اسم ) [قدیمی، مجاز] برده.

دانشنامه عمومی

بهروز نامی فارسی است که در لغت به معنی روز خوب یا دوران خوب است. بهروز به معنای فردی سعادتمند است که روزگار خوبی دارد.
بهروز افخمی کارگردان ایرانی
بهروز برومند پزشک ایرانی
بهروز بقایی بازیگر و کارگردان ایرانی
بهروز بوچانی روزنامه نگار و نویسنده ایرانی کرد
بهروز دهقانی نویسنده ایرانی
بهروز رضوی گوینده و مجری ایرانی
بهروز سلطانی بازیکن سابق فوتبال در ایران
بهروز صفاریان آهنگساز و تنظیم کننده ایرانی
بهروز صوراسرافیل روزنامه نگار درگذشته ایرانی
بهروز کریمی شعبده باز ایرانی
بهروز کمالوندی دیپلمات ایرانی
بهروز وثوقی بازیگر ایرانی

پیشنهاد کاربران

زندگی زیباس ای زیباپسند

بهروز یعنی انسان باروزی وخوش قدم وبهشتی

به لهجه لُری عاقبتَ خیر

روز خوش

روزآمد، بهنگام، امروزی،

نامی ترکی به معنای خوشبخت مردمان ترکیه نیز این نام را می گذارند

نیکو روز ، روز خوب .
بهروز و روزبه معنی مشترک ندارن ، معنی روزبه مقایسه کردن روز و شب هستش، که در قیاس معنی روزبه میشه روز بهتر از شب است

در زمان بودن - همگام با دیگران ( اکثریت یا اقلیت )

بهترین روز . روز خوش یوم

بهترین روز . خوشبخت

مدرن


کلمات دیگر: