کلمه جو
صفحه اصلی

مظاهر


مترادف مظاهر : حمایت کننده، حمایتگر، پشتیبان، حامی، هم پشت | مظهرها، جلوه ها، سمبل ها، نشانه ها، نمودها، تجلیات

فارسی به انگلیسی

manifestations, objects of view


فرهنگ اسم ها

اسم: مظاهر (پسر) (عربی) (تلفظ: mazāher) (فارسی: مَظاهر) (انگلیسی: mazaher)
معنی: جلوه ها، نشانه ها، ( جمعِ مَظهَر )

(تلفظ: mazāher) (عربی) (جمعِ مَظهَر) ، جلوه‌ها ، نشانه‌ها .


مترادف و متضاد

حمایت‌کننده، حمایتگر، پشتیبان، حامی، هم‌پشت


مظهرها، جلوه‌ها


سمبل‌ها، نشانه‌ها


نمودها، تجلیات


۱. مظهرها، جلوهها
۲. سمبلها، نشانهها
۳. نمودها، تجلیات


فرهنگ فارسی

جمع مظهر، حمایت کننده، هم پشت، پشتیبان
( اسم ) حمایت کننده پشتیبان .

فرهنگ معین

(مُ هِ ) [ ع . ] (اِفا. ) حمایت کننده ، پشتیبان .
(مَ هِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مظهر.

(مُ هِ) [ ع . ] (اِفا.) حمایت کننده ، پشتیبان .


(مَ هِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مظهر.


لغت نامه دهخدا

مظاهر. [ م َ هَِ ] ( ع اَ ) ج ِ مَظْهَر. رجوع به مَظْهَر شود.

مظاهر. [ م ُ هَِ ] ( ع ص ) یارمندی کننده. ( آنندراج ). حمایت کننده و پشت به پشت دهنده. نگهبان و دستگیر و مددکار. ( ناظم الاطباء ). || آنکه با اهل خود ظهار کند و گوید انت علّی کظهر امی. ( از تفسیر ابوالفتوح رازی ، سوره احزاب ص 259 ). کسی که زن خود را ظهار می کند. زوجی که ظهار را صورت خارجی میدهد. و رجوع به ظهار در همین لغت نامه شود.

مظاهر. [ م َ هَِ ] (ع اَ) ج ِ مَظْهَر. رجوع به مَظْهَر شود.


مظاهر. [ م ُ هَِ ] (ع ص ) یارمندی کننده . (آنندراج ). حمایت کننده و پشت به پشت دهنده . نگهبان و دستگیر و مددکار. (ناظم الاطباء). || آنکه با اهل خود ظهار کند و گوید انت علّی کظهر امی . (از تفسیر ابوالفتوح رازی ، سوره ٔ احزاب ص 259). کسی که زن خود را ظهار می کند. زوجی که ظهار را صورت خارجی میدهد. و رجوع به ظهار در همین لغت نامه شود.


فرهنگ عمید

= مظهر

مظهر#NAME?


پیشنهاد کاربران

پشتیوان

جلوه ها، نشانه ها
اسم پسرانه عربی


جلوه گاه ها

نشانه ها
جلوه گاه ها


یکی شدن


کلمات دیگر: