مترادف خاطره : حافظه، ذهن، یاد، یادبود، یادگار
برابر پارسی : یادبود، یادمان، یادنامه، دل گذشت
reminiscence, remembrance
image, imagery, memento, memory, mind, recollection, remembrance
(تلفظ: xātere) (عربی) یادبود ، یاد ، ذهن ، حافظه ، خاطر .
حافظه، ذهن، یاد
یادبود، یادگار
۱. حافظه، ذهن، یاد
۲. یادبود، یادگار
خاطره . [ طِ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) اموری که بر شخص گذشته باشد و آثاری از آن در ذهن شخص مانده باشد. گذشته های آدمی . || وقایع گذشته که شخص آن را دیده یا شنیده است . دیده های گذشته یا شنیده های گذشته .ج ، خواطر، خاطره ها، خاطرات . || یادگار.
- خاطره نویس ؛ افرادی که خاطرات افراد بزرگ تاریخ زمان خود را می نویسند.
- خاطره نویسی ؛ عمل ثبت خاطرات .
خاطرة. [ طِ رَ ] (ع اِ) رجوع به خاطره شود.
یادبود، یادمان