رحمان
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
اسم: رحمان (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: rahmān) (فارسی: رحمان) (انگلیسی: rahman)
معنی: مهربان، بسیار بخشنده، نام یکی از سوره های قرآن مجید، از نام های پروردگار، مهربان و بخشاینده ( صفت خاص خداوند )، از نام های خداوند، ( اَعلام ) نام سوره ی پنجاه و پنجم قرآن کریم دارای هفتاد و هشت آیه، بخشاینده
معنی: مهربان، بسیار بخشنده، نام یکی از سوره های قرآن مجید، از نام های پروردگار، مهربان و بخشاینده ( صفت خاص خداوند )، از نام های خداوند، ( اَعلام ) نام سوره ی پنجاه و پنجم قرآن کریم دارای هفتاد و هشت آیه، بخشاینده
(تلفظ: rahmān) (عربی) مهربان و بخشاینده (صفت خاص خداوند) ، از نامهای خداوند ؛ نام سورهی پنجاه و پنجم قرآن کریم دارای هفتاد و هشت آیه .
مترادف و متضاد
مهربان، ملایم، رئوف، بخشاینده، رحیم، رحمان
فرهنگ فارسی
سوره ۵۵ قران مکیه تعداد آیات ۷۸.
مهربانی کردن، دلسوزی کردن، بخشودن، بخشایش
( صفت ) ۱ - مهربان . ۲ - بخشاینده . ۳ - یکی از نامهای خدا .
مهربانی کردن، دلسوزی کردن، بخشودن، بخشایش
( صفت ) ۱ - مهربان . ۲ - بخشاینده . ۳ - یکی از نامهای خدا .
فرهنگ معین
(رَ ) [ ع . رحمن ] (ص . ) ۱ - مهربان . ۲ - بخشاینده ، از صفات خداوند.
لغت نامه دهخدا
رحمان. [ رَ ] ( ع ص ) رَحْم̍ن. بخشاینده. ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( دهار ). بسیار بخشنده. ( ترجمان ترتیب عادل ص 2 ). بخشایشگر. ( یادداشت مؤلف ). || روزی دهنده. ( مهذب الاسماء ). || مهربان. ( دهار ). || ( اِخ ) یکی از اسماء حسنی است و مختص به خدا و آن غالباً صفت برای اﷲ استعمال شود مانند: بسم اﷲ الرحمن الرحیم و گاهی اسم موصوف باشدمانند: الرحمن علی العرش استوی. ( قرآن 5/20 ). ( از اقرب الموارد ). یکی از نامهای خداوند تبارک و تعالی. قوله تعالی : قل ادعوا اﷲ او ادعوا الرحمن. ( قرآن 110/17 ). ( ناظم الاطباء ). مشتق از رحمت ، صیغه صفت مشبهه ، معنی آن بخشاینده و اطلاق این لفظ بجز ذات حق تعالی بر دیگری روا نیست ، بخلاف رحیم ، زیرا که حق تعالی امر کرده است : قل ادعوا اﷲ او ادعوا الرحمن. ( قرآن 110/17 ). پس از اینجا ثابت شد که رحمان هم مثل لفظ اﷲ که اسم ذات است حکم خصوصیت پیدا کرده و در رسم الخط بدون الف باید نوشت ، زیرا که رحمن یکی از نامهای مسیلمه ٔکذاب هم هست و آن کافری بوده که دعوی نبوت کرده ، پس نوشتن و ننوشتن الف بجهت تمیز و تفرقه باشد و دیگر آنکه در نوشتن الف اتباع خط قرآنی است. ( از شرح نصاب ) ( غیاث اللغات ). بخشاینده ، رحیم مثله ، و هما اسمان مشتق من الرحمة لان الرحمن مختص باﷲ تعالی و لایجوز ان یسمی به غیره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) :
زنهار که مرجان را بی جان نگذاری
زیرا که به بی جان نرسد رحمت رحمان.
بجوید رحمت و اقبال رحمان.
دست اگر خواهنددر تأویل بر کیوان کنند.
گر درست است که من بنده رحمانم.
مولاست همه خلق واوست مولا.
دفع را رأفت رحمان به خراسان یابم.
زنهار که مرجان را بی جان نگذاری
زیرا که به بی جان نرسد رحمت رحمان.
ناصرخسرو.
مرا گر قوم بی رحمان براندندبجوید رحمت و اقبال رحمان.
ناصرخسرو.
حجتان دست رحمان از امام روزگاردست اگر خواهنددر تأویل بر کیوان کنند.
ناصرخسرو.
نروم جز ز پی پیشرو رحمان گر درست است که من بنده رحمانم.
ناصرخسرو.
گویی که خداست فرد رحمان مولاست همه خلق واوست مولا.
ناصرخسرو.
چند گویی که دو سال دگر است آیت خسف دفع را رأفت رحمان به خراسان یابم.
خاقانی.
فرهنگ عمید
۱. بخشاینده و مهربان.
۲. (اسم، صفت ) از نا م های خدای تعالی.
۲. (اسم، صفت ) از نا م های خدای تعالی.
دانشنامه عمومی
رحمان (هنرپیشه). رحمان (انگلیسی: Rehman؛ ۲۳ ژوئن ۱۹۲۱ – ۵ نوامبر ۱۹۸۴(1984-11-05)) هنرپیشه اهل هند بود. وی بین سال های ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۹ میلادی فعالیت می کرد.
از فیلم ها یا برنامه های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می توان به ارباب، همسر و غلام، تشنه، دوباره صبح خواهد شد، دارماپوترا و وقت اشاره کرد.
از فیلم ها یا برنامه های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می توان به ارباب، همسر و غلام، تشنه، دوباره صبح خواهد شد، دارماپوترا و وقت اشاره کرد.
wiki: رحمان (هنرپیشه)
بخشنده
دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] لفظ رحمان در قرآن 57 بار و در تمام موارد به عنوان وصف خدا آمده است.
واژه «رحمان» غالباً با «رحیم» و احیاناً با «مستعان» همراه می باشد، نمونه نخست:(بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ)، و نمونه دومی (...رَبِّ احْکُمْْ بِالحَقّ وَ رَبُّنا الرَّحْمنُ المُسْتَعانُ عَلی ما تَصِفُونَ)(انبیاء/112) «پروردگارا به حق داوری کن، پروردگار ما بخشاینده و در برابر نسبتهای ناروای شما یاور ما است».
و امّا اسم رحیم با اسمای دیگری هم وارد شده است.
هر دو اسم از ماده «رحم» مشتق بوده و ما ریشه هر دو اسم را به هنگام بحث از (ارحم الراحمین)، بیان کردیم. از آیات قرآن استفاده می شود که عرب جاهلی با لفظ«الرّحمن» آشنا نبوده است، لذا هنگامی که پیامبر اکرم آنان را دعوت می کرد که برای رحمان سجده کنند، می گفتند ما «رحمان» را نمی شناسیم چنان که می فرماید:
(وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اسجُدُوا للرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحمن أَنَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا وَ زادَهُمْ نُفوراً).(فرقان/60)
«هنگامی که به آنها گفته می شود برای رحمان سجده کنید، می گویند رحمان کیست، آیا بر آنچه که امر می کنی سجده کنیم، در این حالت از ایمان به حق گریزان بودند».
رحمان و رحیم هر دو از ماده واحد گرفته شده اندو در لغت عرب نظایر زیاد دارند مانند: عطش و عطشان، ریّ و ریّان، فَرَح و فَرْحان، جزَل و جَزْلان، که دومی از تأکیدو گسترش بیشتری برخوردار است و به تعبیر دیگر: در دومی مبالغه ای هست که در اولی نیست; از این جهت مفسران برای تفاوت این دو لفظ وجوهی را یادآور شده اند که منعکس می کنیم:
1. رحمان به منزله اسم خاص(علم) برای خدا است که به غیر او اطلاق نمی شود.در حالی که رحیم اسم عام است و به دیگری نیز اطلاق می شود.
واژه «رحمان» غالباً با «رحیم» و احیاناً با «مستعان» همراه می باشد، نمونه نخست:(بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ)، و نمونه دومی (...رَبِّ احْکُمْْ بِالحَقّ وَ رَبُّنا الرَّحْمنُ المُسْتَعانُ عَلی ما تَصِفُونَ)(انبیاء/112) «پروردگارا به حق داوری کن، پروردگار ما بخشاینده و در برابر نسبتهای ناروای شما یاور ما است».
و امّا اسم رحیم با اسمای دیگری هم وارد شده است.
هر دو اسم از ماده «رحم» مشتق بوده و ما ریشه هر دو اسم را به هنگام بحث از (ارحم الراحمین)، بیان کردیم. از آیات قرآن استفاده می شود که عرب جاهلی با لفظ«الرّحمن» آشنا نبوده است، لذا هنگامی که پیامبر اکرم آنان را دعوت می کرد که برای رحمان سجده کنند، می گفتند ما «رحمان» را نمی شناسیم چنان که می فرماید:
(وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اسجُدُوا للرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحمن أَنَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا وَ زادَهُمْ نُفوراً).(فرقان/60)
«هنگامی که به آنها گفته می شود برای رحمان سجده کنید، می گویند رحمان کیست، آیا بر آنچه که امر می کنی سجده کنیم، در این حالت از ایمان به حق گریزان بودند».
رحمان و رحیم هر دو از ماده واحد گرفته شده اندو در لغت عرب نظایر زیاد دارند مانند: عطش و عطشان، ریّ و ریّان، فَرَح و فَرْحان، جزَل و جَزْلان، که دومی از تأکیدو گسترش بیشتری برخوردار است و به تعبیر دیگر: در دومی مبالغه ای هست که در اولی نیست; از این جهت مفسران برای تفاوت این دو لفظ وجوهی را یادآور شده اند که منعکس می کنیم:
1. رحمان به منزله اسم خاص(علم) برای خدا است که به غیر او اطلاق نمی شود.در حالی که رحیم اسم عام است و به دیگری نیز اطلاق می شود.
wikiahlb: رحمان
[ویکی الکتاب] معنی رَّحْمَـٰنِ: آن کس که مهربانیش همیشگی و شامل همه است - همیشه رحم کننده - همیشه مهربان (رحمان صفت مشبهه از رحم است ،رحمن صورتی از رحمت ومهربانی خداست که شامل همه مخلوقاتش می شود و این صفت خاص پروردگار است ونا میدن دیگران به آن صحیح نیست .کاربرد وزن فَعلان در آیات ...
معنی یَقْبِضْنَ: می بندند - بسته می کنند ( قبض به معنی گرفتن چیزی و کشیدن آن به طرف خویش است. عبارت "أَوَلَمْ یَرَوْاْ إِلَی ﭐلطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَیَقْبِضْنَ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا ﭐلرَّحْمَـٰنُ" یعنی : آیا ندانسته اند که پرندگان بالای سرشان را در حالی ک...
تکرار در قرآن: ۲(بار)
معنی یَقْبِضْنَ: می بندند - بسته می کنند ( قبض به معنی گرفتن چیزی و کشیدن آن به طرف خویش است. عبارت "أَوَلَمْ یَرَوْاْ إِلَی ﭐلطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَیَقْبِضْنَ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا ﭐلرَّحْمَـٰنُ" یعنی : آیا ندانسته اند که پرندگان بالای سرشان را در حالی ک...
تکرار در قرآن: ۲(بار)
wikialkb: ریشه_رحمان
[ویکی فقه] رحمان (ابهام زدایی). واژه رحمان ممکن در معانی ذیل به کار رفته باشد: • سوره الرحمن، پنجاه و پنجمین سوره قرآن کریم• صفت رحمان، صفت رحمان، یکی از صفات خداوند متعال
...
...
wikifeqh: رحمن
جدول کلمات
بخشاینده ، مهربان ، رحیم
پیشنهاد کاربران
رحمان=پروردگا
. . . رحمن یا رحمان دومین نام اعظم خدا وند است که از الله کوچکتر و از رحیم بزرگتر است به همان سبب نمی توان گفت که رحمان الله است ولی میشه گفته الله رحمان است چون الله بالا ترین نام خداوندراست تمام اسما مبارکه را شامل میشود و الله هم رحمن و هم رحیم و هم کریم الی آخر و لدا با نام مبارک رحیم را هم نمیشه گفت رحمان است چون بعدانام مبارک الله رحمان تمام اسما مبارک را پوشش میدهد و لذا تا کنون زبان پارسی را محکوم میکردند که پارسی واژه ای معادل رحمان ندارد و بخشنده که معنی جواد است به اشتباه به رحمان داده بودند تا اینکه من ایه شریفه بسم الله را معنی نمودم و گفتم چون رحمان مطلق نام پروردگار است و کسی نمیتواند بگوید من رحمان هستم چون اگر بخواهد یک مهمانی بگیرد مجبور است از امکانات خداوند مانند هوا و اب که از ضروریات است فراهم کنم و خداوند جل وجلال علاوه بر پذیرایی پرورش و رشد و نمو هم میدهد پس به همین خاطر معنی رحمان مساوی پروردگار پارسی میباشد
. . . رحمن یا رحمان دومین نام اعظم خدا وند است که از الله کوچکتر و از رحیم بزرگتر است به همان سبب نمی توان گفت که رحمان الله است ولی میشه گفته الله رحمان است چون الله بالا ترین نام خداوندراست تمام اسما مبارکه را شامل میشود و الله هم رحمن و هم رحیم و هم کریم الی آخر و لدا با نام مبارک رحیم را هم نمیشه گفت رحمان است چون بعدانام مبارک الله رحمان تمام اسما مبارک را پوشش میدهد و لذا تا کنون زبان پارسی را محکوم میکردند که پارسی واژه ای معادل رحمان ندارد و بخشنده که معنی جواد است به اشتباه به رحمان داده بودند تا اینکه من ایه شریفه بسم الله را معنی نمودم و گفتم چون رحمان مطلق نام پروردگار است و کسی نمیتواند بگوید من رحمان هستم چون اگر بخواهد یک مهمانی بگیرد مجبور است از امکانات خداوند مانند هوا و اب که از ضروریات است فراهم کنم و خداوند جل وجلال علاوه بر پذیرایی پرورش و رشد و نمو هم میدهد پس به همین خاطر معنی رحمان مساوی پروردگار پارسی میباشد
رحمان= پروردگار
که در معنی تفصیلی ان ر اخر پروردگار از قلم افتاده ومت متوجه نشده ام
که در معنی تفصیلی ان ر اخر پروردگار از قلم افتاده ومت متوجه نشده ام
طرح امضاء
رحمان از ریشه رحمت بر وزن فعلان است. صیغه مبالغه فعلان ، کثرت و زیادت و بسیاری و تداوم را همراه دارد. یعنی رحمت کثیر و زیاد. رحیم هم از ریشه رحمت است بر وزن فعیل . صفت مشبه فعیل ، ثبات و بقا و دائمی بودن و برکت را همراه دارد. رحمان: کثیر الرحمه ، رحیم: دائم الرحمه
رحمان به معنی بخشنده نمی باشد. رحیم هم به معنای مهربان و رئوف نیست. نمود طبیعی این صفات در طبیعت آسمان و زمین است، مرد و زن است، آسمان بعنوان رحمان ، که با کثرت و زیادت بر روی زمین رحمت می گستراند، رحمت باران، رحمت نور خورشید، رحمت رزق بندگان، از دل آسمان بصورت گسترده و فراگیر بر دل زمین باریده میشود ، بر روی سر هر جانوری بر روی هر زمین هموار و ناهمواری ، هر ظالم و مظلومی ، بر روی دریاها و جنگلها ، بر روی فقیر و غنی ، بر روی زشت و زیبا و بر روی همه و همه . . . و ما کان عطا ربک محظورا ( اسرا - ۲۰ )
زمین و ساکنانش بعنوان رحیم ، جمع کننده و دریافت کننده و ثبات و بقا دهنده به رحمت کثیر باریده شده از آسمان هستند.
مرد بعنوان رحمان و زن همانند رحیم. یکی از اعضای بدن زن، رحم است که در قرآن با اصطلاح "قرار مکین" نامبرده شده. بارش مرد در رحم زن مشابه بارش آسمان بر زمین نیست؟
در شهرستان اراک یک اصطلاحی هست، میگویند مرد مثل آو ( یعنی آب ) هست و زن مثل ولگ آو ( ولگ آو: دریچه های آب قابل باز و بسته شدن در بالای زمینهای کشاورزی که اجازه ورود آب را به داخل کرت های کشاورزی میدهند ) .
رحمان به معنی بخشنده نمی باشد. رحیم هم به معنای مهربان و رئوف نیست. نمود طبیعی این صفات در طبیعت آسمان و زمین است، مرد و زن است، آسمان بعنوان رحمان ، که با کثرت و زیادت بر روی زمین رحمت می گستراند، رحمت باران، رحمت نور خورشید، رحمت رزق بندگان، از دل آسمان بصورت گسترده و فراگیر بر دل زمین باریده میشود ، بر روی سر هر جانوری بر روی هر زمین هموار و ناهمواری ، هر ظالم و مظلومی ، بر روی دریاها و جنگلها ، بر روی فقیر و غنی ، بر روی زشت و زیبا و بر روی همه و همه . . . و ما کان عطا ربک محظورا ( اسرا - ۲۰ )
زمین و ساکنانش بعنوان رحیم ، جمع کننده و دریافت کننده و ثبات و بقا دهنده به رحمت کثیر باریده شده از آسمان هستند.
مرد بعنوان رحمان و زن همانند رحیم. یکی از اعضای بدن زن، رحم است که در قرآن با اصطلاح "قرار مکین" نامبرده شده. بارش مرد در رحم زن مشابه بارش آسمان بر زمین نیست؟
در شهرستان اراک یک اصطلاحی هست، میگویند مرد مثل آو ( یعنی آب ) هست و زن مثل ولگ آو ( ولگ آو: دریچه های آب قابل باز و بسته شدن در بالای زمینهای کشاورزی که اجازه ورود آب را به داخل کرت های کشاورزی میدهند ) .
اسم رحمان اززبان پارسی دری است چون بخشنده درعربی اسم کریم است واعراب مثل فارسی زبان نیست که پارسی وفارسی داشته باشد
من خودم حافظ قرآن هستم و الان پیش استاد محمد صالح پردل در می خوانم و۱میلیون حدیث حافظم لطفا این اسم زیاد معنایش و فقت خدا میداند
برای ادراک صحیح معنی واژه رحمان ، سوره الرحمان در قرآن را بخوانید . در این سوره، رحمان ، معرفی و معنی شده است.
گفتم برای درک واژه رحمان ، به سوره رحمان در قرآن مراجعه کنیم؛
در سوره الرحمان ، باید دید که رحمان ، چه کارهایی را چطور با چه اوصافی انجام داده است. سوره با الرحمان ، شروع میشود ؛ یعنی رحمان ، انجام دهنده امور این سوره است.
میگوید : علم القرآن ، یعنی قرآن را علمدار کرد ، یعنی همان شش مرحله خلقت آسمانها و زمین یا همان سته ایام ، یعنی قرآن را با علامت و آیه و نشانه متجلی کرد، بایستی توجه شود که اصطلاح علم القرآن به معنی این نیست که قرآن را یاد داد !!!
سپس میگوید خلق الانسان!! چطور خلق الانسان بعد از علم القرآن آورده شده است ، انسانی که هنوز خلق نشده ، خدا ، قرآن را به چه کسی یاد داده است؟
سپس میگوید: علمه البیان ، این به معنی این نیست که به انسان بیان آموخت ، بلکه سزاوارتر است که معنی شود: علمدار کردن هستی که بر اساس قرآن انجام شده ، حالا به انسان ، به مخاطب قرآن ، میخواهد تشریح و توضیح دهد . یعنی listen یا گوش دهید میخواهم بگویم اصل ماجرای خلقت هستی چیست، میخواهم هسته های تجریدی را بیان کنم.
سپس ادامه میدهد: الشمس و القمر بحسبان، والنجم و الشجر یسجدان والسما رفعها و وضع المیزان ، الا تطغوا فی المیزان . . .
تاویل سوره الرحمان در این جا نمی گنجد ، فقط خواستم آدرس صحیحی دهم مبنی بر چگونگی درک و فهم واژه الرحمان.
البته انشالله کتابی به همین منظور ، در آینده منتشر خواهم نمود.
در سوره الرحمان ، باید دید که رحمان ، چه کارهایی را چطور با چه اوصافی انجام داده است. سوره با الرحمان ، شروع میشود ؛ یعنی رحمان ، انجام دهنده امور این سوره است.
میگوید : علم القرآن ، یعنی قرآن را علمدار کرد ، یعنی همان شش مرحله خلقت آسمانها و زمین یا همان سته ایام ، یعنی قرآن را با علامت و آیه و نشانه متجلی کرد، بایستی توجه شود که اصطلاح علم القرآن به معنی این نیست که قرآن را یاد داد !!!
سپس میگوید خلق الانسان!! چطور خلق الانسان بعد از علم القرآن آورده شده است ، انسانی که هنوز خلق نشده ، خدا ، قرآن را به چه کسی یاد داده است؟
سپس میگوید: علمه البیان ، این به معنی این نیست که به انسان بیان آموخت ، بلکه سزاوارتر است که معنی شود: علمدار کردن هستی که بر اساس قرآن انجام شده ، حالا به انسان ، به مخاطب قرآن ، میخواهد تشریح و توضیح دهد . یعنی listen یا گوش دهید میخواهم بگویم اصل ماجرای خلقت هستی چیست، میخواهم هسته های تجریدی را بیان کنم.
سپس ادامه میدهد: الشمس و القمر بحسبان، والنجم و الشجر یسجدان والسما رفعها و وضع المیزان ، الا تطغوا فی المیزان . . .
تاویل سوره الرحمان در این جا نمی گنجد ، فقط خواستم آدرس صحیحی دهم مبنی بر چگونگی درک و فهم واژه الرحمان.
البته انشالله کتابی به همین منظور ، در آینده منتشر خواهم نمود.
کلمات دیگر: