ارغوان
فارسی به انگلیسی
Judas - tree, purple
فرهنگ اسم ها
(تلفظ: arqavān) (در گیاهی) درختی است زینتی از تیرهی پروانه واران با گلهایی به رنگ سرخ مایل به بنفش؛ (در گیاهی) گلی قرمز رنگ و چسبیده به ساقه که پیش از ظاهر شدن برگها پدیدار میشود ؛ (به مجاز) چهرهی زیبا و گلگون . ]ارغوان را (در انگلیسی) love tree و (در عربی) ارجوان و (در فارسی) درخت ارغوان و یا درخت گل ارغوان گویند[ .
معنی: گل سرخ رنگ، صورت سرخ و زیبا، ( در گیاهی ) درختی است زینتی از تیره ی پروانه واران با گلهایی به رنگ سرخ مایل به بنفش، ( در گیاهی ) گلی قرمز رنگ و چسبیده به ساقه که پیش از ظاهر شدن برگ ها پدیدار می شود، ( به مجاز ) چهره ی زیبا و گلگون، [ارغوان را ( در انگلیسی ) love tree و ( در عربی ) ارجوان و ( در فارسی ) درخت ارغوان و یا درخت گل ارغوان گویند]، ( به مجاز ) چهره ی زیبا و گلگون ]ارغوان را ( در انگلیسی ) love tree و ( در عربی ) ارجوان و ( در فارسی ) درخت ارغوان و یا درخت گل ارغوان گویند[، گلی قرمزرنگ
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - درختی از تیر. پروانه واران و سر دست. ارغوانیها که در ارتفاعات پایین ( بین ۱۸٠ تا ۹٠٠ متر ) میروید و برای زینت نیز کاشته میشود اکوان . ارغوانی ( صفت اسم ) منسوب به ارغوان ۱ - برنگ ارغوان سرخ مایل به بنفش رنگی سرخ که به بنفشی زند سرخی که به سیاهی زند قرمز تیره آتشگون فرفیری . ۲ - گل سرخ
قریه ایست بزرگ در ولایت و سنجاق معموره العزیز
سردهای از ارغوانیان درختچهای بلند یا درختی کوتاه خزاندار با شش تا ده گونۀ بومی امریکای شمالی و اروپای جنوبی و آسیا که به دلیل داشتن گلهای بهارۀ زیبا فراوان کشت میشوند؛ برگهای ساده و دایرهای یا قلبیشکل این گیاهان و همچنین گلهای ارغوانی آنها که در اوایل بهار بر روی ساقههای برهنه و بدون برگ ظاهر میشود از ویژگیهای بارز آنهاست
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
ارغوان . [ ] (اِخ ) قریه ای است بزرگ در ولایت و سنجاق معمورةالعزیز، و آن در قضای گبان معدنی ودر جنوب غربی فرات واقع است . (قاموس الأعلام ترکی ).
مورد بجای سوسن آمد باز
می بجای ارغوان آمد.
ز خون خاک چون ارغوان گشته شد.
پس از زعفران رنجهای گران.
جوان سال و بیدار و بختش جوان.
چون خوی ببناگوش نیکوان بر.
ارغوان لعل بدخشی دارد اندر گوشوار.
گفتا کنون ز خون عدو شد چو ارغوان.
تا بهنگام بهاران ارغوان.
مرغکانند عقیقین زده بر باب زنا.
ارغنون بسته ست بلبل بر درخت ارغوان.
به ارغوان ده رنگ و به ارغنون آوا.
ز خون دشمنان نیزه ، درخت ارغوان گردد.
مورد بجای سوسن آمد باز
می بجای ارغوان آمد.
رودکی .
همه غار و هامون پر از کشته شد
ز خون خاک چون ارغوان گشته شد.
فردوسی .
گل ارغوان راکند زعفران
پس از زعفران رنجهای گران .
فردوسی .
رخش پژمراننده ٔ ارغوان
جوان سال و بیدار و بختش جوان .
فردوسی .
آن قطره ٔ شبنم بر ارغوان بر
چون خوی ببناگوش نیکوان بر.
کسائی .
نسترن لؤلوی بیضا دارد اندر مرسله
ارغوان لعل بدخشی دارد اندر گوشوار.
فرّخی .
گفتم چو برگ نیلوفر بود پیش از این
گفتا کنون ز خون عدو شد چو ارغوان .
فرّخی .
تابه ایام خزان نرگس بود
تا بهنگام بهاران ارغوان .
فرّخی .
ارغوان بر طرف شاخ تو پنداری راست
مرغکانند عقیقین زده بر باب زنا.
منوچهری .
تا چکاوک بست موسیقار بر منقار خویش
ارغنون بسته ست بلبل بر درخت ارغوان .
معزی .
ازاین سراچه ٔ آوا و رنگ ، دل بگسل
به ارغوان ده رنگ و به ارغنون آوا.
خاقانی .
لباس عافیت را تیغ چون گل چاک گرداند
ز خون دشمنان نیزه ، درخت ارغوان گردد.
کمال اسماعیل .
بیرون زد ارغوان چو عرق از مسام شاخ
شسته بلعل ِ حل شده دیباجه ٔ عذار.
سیف اسفرنگ .
چون غرابست این جهان بر من از آن زلف غراب
ارغوان بار است چشمم زان لب چون ارغوان .
مظفری .
|| (ص ) رنگ قرمز. سرخ . ارغوانی . ارجوان . نشاسته ای (رنگ ). فرفیر :
چو سرو دلارای گردد بخم
خروشان شود نرگسان دژم
همان چهره ٔ ارغوان زعفران
سبک مردم شاد گردد گران .
فردوسی .
زمین ارغوان و هوا آبنوس
سپهر و ستاره پر آوای کوس .
فردوسی .
بنزدیک کیخسرو آمد دمان
به رخ ارغوان و بدل شادمان .
فردوسی .
همی پژمراند به رخ ارغوان
کند تیره دیدار روشن روان .
فردوسی .
چو دوری بگشت از می ارغوان
برافروخت رخسار شاه جهان .
فردوسی .
شد از شادمانی رخش ارغوان
که تن را جوان دید و دولت جوان .
فردوسی .
چو زو [ کیخسرو ] آگهی یافت کاوس کی
که آمد زره ، پور فرخنده پی
پذیره شدش با رخی ارغوان
ز شادی دل پیر گشته جوان .
فردوسی .
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
بی باده ٔ ارغوان نمی شاید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه ٔ خاک ما تماشاگه کیست .
خیام .
اهالی بابل رنگ ارغوانی را بسیار استعمال میکردند و در قدیم در مشرق نیز بسیار مشهور بود. (ارمیا 10:9) (سفر داوران 8:26) (استر 8:15). چنانکه پرده های هیکل و بعضی از لباسهای کهنه نیز به این رنگ بود. (حزقیال 25:4 و 35:6 و 39:29 و 2 تواریخ ایام 3:14). و سلاطین و اعیان و اعاظم نیز محض امتیاز از رعایا لباس ارغوانی در بر میکردند و بدین واسطه در وقتی که مسیح را در محکمه حاضر کردند، برای استهزاء وی را بلباس ارغوانی ملبس کردند. (یوحنا 19: 2 و 5). اهل صور و صیدون این رنگ را از صدف مخصوص تحصیل میکردند بدین واسطه در این صنعت مشهور گشتند و اکنون در طرف جنوب صیدا کومه ٔ عظیمی از صدفهائی که درزمان قدیم این رنگ را از آنها گرفته اند پیدا میشود و گاه ارغوانی را از کرمی که بر بلوط قرمز یافت میشود تحصیل میکردند. رجوع به قرمز شود. (قاموس کتاب مقدس ).
|| چهره ٔ گلگون . رخ سرخ رنگ :
گر او را وامها می بازخواهند
چرا چون زعفران گشت ارغوانت .
ناصرخسرو.
گر زرد شد گیاهی در خشک سال هجران
پژمردگی مبادا آن تازه ارغوان را.
(از آنندراج ).
|| (اِ) افسوس که به تازی حسرت خوانند. || چیزی عاریت . (مؤید الفضلاء).
فرهنگ عمید
۲. (زیست شناسی ) گیاه این گل با برگ های گرد که در اول بهار گل می دهد و قسمت های مختلف آن مصرف دارویی دارد.
۳. (صفت ) [قدیمی، مجاز] = ارغوانی: زمین ارغوان و هوا آبنوس / سپهر و ستاره پرآوای کوس (فردوسی: ۳/۱۱۵ ).
۴. [قدیمی، مجاز] صورت سرخ و زیبا.
دانشنامه عمومی
Siliquastrum orbicularis Moench
بلندی آن گاهی به ۱۲ متر هم می رسد، اما بیشتر به صورت درختچه است. ارغوان گیاه بومی سرزمین های جنوبی اروپا و جنوب غربی آسیاست و در ایران در خراسان رضوی، ایلام، شاهرود، کرمان، مازندران، گیلان، همدان، لرستان و فارس و در پاوه استان کرمانشاه (روستای داریان) به صورت خودرو می روید. این درخت را به عنوان گیاه زینتی می کارند. در شهرهای شمالی استان خوزستان مانند اندیمشک، شوشتر، مسجدسلیمان و هفت تپه نیز این گیاه به وفور یافت می شود اما زمان گلدهی آن اواسط زمستان است. ولایت پروان در کشور افغانستان نیز برای رشد ارغوان بسیار مناسب است به گونه ای که در اردیبهشت ماه هر سال دشتهای این ولایت به گل های زیبای ارغوان آذین شده و نمای زیبایی را به منطقه می دهد. هرساله مراسمی ادبی و فرهنگی به نام جشن ارغوان با حضور شاعران و نویسندگان و همین طور مقامات دولتی و محلی در منطقه پروان برگزار می گردد و حتی دولت افغانستان در صدد انست که این جشن را در میراث جهانی یونسکو به ثبت برساند.
برگهای ارغوان به شکل قلب، بدون کرک و دارای کناره های صاف است. گل های این درخت در اوایل بهار، در گروه های۳ تا۶ تایی، روی شاخه ها و حتی روی ساقه اصلی، پیش از رشد برگ ها پدید می آیند و چون عده آن ها بسیار زیاد است، منظره زیبایی به درخت می دهد. مزه گل ارغوان ترش و نسبتاً مطبوع است. از این رو در بعضی از کشورها گل ارغوان را همراه سالاد می خورند یا در بعضی از غذاها می ریزند.
ارغوان در خاکهای آهکی پرقوت بهتررشد می کند و در برابر خشکی مقاوم است و به تابش مستقیم نور خورشید نیاز دارد. برای زیاد کردن این درخت، بذر آن را فروردین در هوای آزاد می کارند. این درخت را از راه پیوند و قلمه زدن نیز زیاد می کنند. ارغوان، درختی آشنا که مقاومتی بی نظیر دارد. این درخت هر جا که آب کم و خاک نامطلوب است سبز شده و محیط زیست ما راحیات بخشیده است.
«ارغوان». وبگاه سی نت. دریافت شده در ۲ ژانویه ۲۰۱۵.
این فیلم داستان یک زن و مرد است که در شب مرگ یک موزیسین معروف، برخورد اتفاقی شان روی گذشته و آینده هر دوی آنها تاثیر می گذارد.
دانشنامه آزاد فارسی
درختی زیبا با نام علمی L . Cercis siliquastrum از تیرۀ ارغوان. این درخت دارای برگ های ساده، قلوه ای شکل و گل هایی مجتمع در خوشه های پرگل صورتی یا مایل به بنفش و درخشان است که پیش از پیدایش برگ ها در بهار روی شاخه های قدیمی ظاهر می شود. این درخت بومی است و گونه های دیگری از جنس Cercis که اخیراً به ایران وارد شده اند، به صورت زینتی در منازل و پارک ها کاشته می شوند.
فرهنگستان زبان و ادب
پیشنهاد کاربران
من اسمم ارغوانه و اسم دخترمو میخوام بذارم نایریکا میشه بگین معنی اسم نایریکا چی میشه ؟؟
دکتر کزازی در مورد واژه ی "ارغوان " می نویسد : ( ( ارغوان در پهلوی در ریخت ارگوان argawān بکار می رفته است. ) )
( ( شد از شادمانی رخش ارغوان
که تن را جوان دید و دولت جوان ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 306. )
واژه ارگوان یا ارغوان arɣawān به معنای رنگ سرخابی گویش دیگر ālgōna ( آل=سرخ/گون=رنگ ) به معنای سرخرنگ است که algōnagān و wālgōnag و wālgōna شکلهای دیگر آن باشند. واژه āl به معنای سرخ همریشه با واژه الو alv به معنای قهوه ای است.
منبع : ttp://parsicwords. mihanblog. com/