زبیده
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
معنی: گل همیشه بهار، ( = زبیدة ) نام گیاهی ( همیشه بهار )، ( اَعلام ) دختر جعفرابن منصور زن هارون الرشید و مادر خلیفه امین
(تلفظ: zobeyda(e)) (عربی) (= زبید ) ، نام گیاهی (همیشه بهار) ؛ (در اعلام) دختر جعفر بن منصور زن هارون الرشید و مادر خلیفه امین .
فرهنگ فارسی
همیشه بهار
نام زن هارون الرشید است که دختر جعفر بن منصور است
لغت نامه دهخدا
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) دختر اسماعیل بن حسن بغدادی . از ابوالوقت اجازه داشت و در 628 هَ . ق . وفات یافت . (از تاج العروس ).
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) دختر محمد. زنی است محدث از اصفهان ، اهل دین و صلاح . از ابوالحسن احمدبن عبدالرحمن ذکوانی و ابوعبداﷲ قاسم بن فضل و ابوحفص عمراحمد سمسار سماع دارد و سمعانی احادیثی بنقل از او نوشته است . (از اعلام النساء عمر رضا کحاله از نسخه ٔ خطی «التحبیر» تألیف سمعانی ).
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) دختر اورنگ زیب از شهریاران هند. طبعی موزون داشت و گاهگاهی شعر میگفت . (زنان سخنور).
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ]( ع اِ ) نام گیاهی است.
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ] ( اِخ ) ( قناطر... ) پل هاییست چندطبقه که بدستور زبیده زوجه هارون و یا زنوبیاملکه تدمر ساخته شده. در الدر المنثور آمده : گویندزبیدة چشمه «عرعار» را از کوههای لبنان به بیروت آورد، علت این اقدام او آن بود که در سفر حج خود که از راه بیروت به مکه میرفت ، مردم بیروت را دچار کمی آب دید و دستور داد آب سرچشمه «عرعار» لبنان را تا بیروت ببرند، و در وادی «مکلس » پلهای چندطبقه ساختند،این قناطر تا هم اکنون بنام قناطر زبیده یا زبیدیة مشهور است. و بنظر میرسد که بانی این قناطر زنوبیا است ملکه معروف تدمر که زبیده نیز خوانده میشود، نه همسر هارون الرشید. ( از الدر المنثور ص 216 و 217 ).
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ] ( اِخ ) نام زن هارون الرشید که دختر جعفربن منصور است. ( منتهی الارب ). زن هارون الرشید عباسی بوده است. ( فرهنگ نظام ) ( از اقرب الموارد ). و زرکلی آرد: زبیدة دختر جعفربن منصور مکنی به ام جعفر همسر هارون الرشید و دخترعم او است. وی از زنان فاضل و مشهور است از خاندان هاشمی عباسی. نام زبیدة، امة العزیز است اما بیشتر او را با همین لقب «زبیده » میشناسند. گویند، منصور ( جد زبیده ) با او در کودکیش بازی میکرد و او را میرقصانید و میگفت : «یا زبیده ، انت زبیده » و از این روی بنام زبیده شهرت یافت. در مکه چشمه آبیست به نام زبیده ، این آب را زبیده از دورترین نقطه وادی نعمان واقع در شرق مکه بدان چشمه آورده است و برای این منظور چند قنات در راه مکه بوجود آورده است و لذا این چشمه را بنام او «عین زبیده » خوانند. بسال 165 هَ. ق. هارون ، زبیده را بهمسری گرفت و چون وفات یافت و فرزندش محمد امین نیز بقتل رسید، زبیدة از طرف یاران مأمون در فشار قرار گرفت و نامه ای متضمن شکایت و حکایت حال به مأمون نگاشت. مأمون را بر او مهر بجنبید و در دارالخلافة برای او کوشکی بساخت و غلامان و کنیزان فراوان در خدمت او بگماشت. زبیده را ثروتی سرشار بود، حریری در یکی از مقامات خود آرد: «و لو حبتک شیرین بجمالها و زبیدة بمالها». ابن تغری بردی گوید: زبیده دیندارترین و اصیل ترین و زیباترین و عفیف ترین و نام دارترین زنان عصر خود است. ابن جبیر در ضمن سخنان خود درباره راه حج گوید: این همه ساختمانها، برکه ها، چاهها و منازلی که از بغداد تا مکه همه جا بچشم میخورد از آثار زبیده بنت جعفر است ، او در همه دوران زندگی خود در پی این گونه خدمات بوده و بویژه در راه مکه خانه ها و آثار سودمند از خود بر جای گذارده که پس از وفات او تاکنون نیز همه زائران خانه خدا از آنها برخوردارند و اگر این اقدامات در این راه نمیشد و این آثار بوجود نمی آمد این راه متروک میگردید. زبیده بتاریخ 126 هَ. ق. / 831 م. به بغداد درگذشت. ( از اعلام زرکلی چ 2 ). و در الدر المنثور آمده : داستان به حج رفتن زبیده مشهور است و درباره مخارج فراوانی که برای ایجاد بناها و آثار خیریه صرف می کرد داستانها گویند که پاره ای از آنها را جز بر گزاف حمل نتوان کرد، از آن جمله این که گویند: زبیده آب دجله را به عرفات و از آنجا به مکه آورد و در دسترس مردم مکه قرار داد. این سخن گزافی بزرگ است ، زیرا آبی که زبیده به مکه برد از دجله نیست. ( از کتاب الدر المنثور فی طبقات رباب الخدور تألیف زینب بنت علی سوری ص 216 ). و مینورسکی آرد: روایتی که در کتاب نزهة القلوب آمده و بنای تبریز را به سال 175 هَ. ق. / 791 م. بزبیدة زن خلیفه هارون الرشید نسبت داده شاید از اینجا ناشی شده است که پس از مصادره املاک امویان ، «ورثان » از اعمال آذربایجان در کنار رود ارس ، به زبیدة رسید. ( از تاریخ تبریز ترجمه عبدالعلی کارنگ ص 7 ) :
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) دختر عبدالرزاق بن محمد طبسی . بوسیله ٔ پدر خویش از عبدالمنعم بن قشیری سماع دارد. ابن نقطه گوید، او تا 618 هَ . ق . در قید حیات بوده است . (از اعلام النساء عمر رضا کحاله از المشتبه ذهبی ص 325).
زبیده . [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) منیر، مادر فضل بن یحیی برمکی . وی هارون الرشید را شیر داد و این خود یکی از علل نزدیکی فراوان یحیی به هارون رشید بود. (از کتاب الوزراء و الکُتّاب ص 98). رجوع بدان کتاب ص 179 و تاریخ طبری چ دخویه قسمت 3 ص 600 شود.
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) (قناطر...) پل هاییست چندطبقه که بدستور زبیده زوجه ٔ هارون و یا زنوبیاملکه ٔ تدمر ساخته شده . در الدر المنثور آمده : گویندزبیدة چشمه ٔ «عرعار» را از کوههای لبنان به بیروت آورد، علت این اقدام او آن بود که در سفر حج خود که از راه بیروت به مکه میرفت ، مردم بیروت را دچار کمی آب دید و دستور داد آب سرچشمه ٔ «عرعار» لبنان را تا بیروت ببرند، و در وادی «مکلس » پلهای چندطبقه ساختند،این قناطر تا هم اکنون بنام قناطر زبیده یا زبیدیة مشهور است . و بنظر میرسد که بانی این قناطر زنوبیا است ملکه ٔ معروف تدمر که زبیده نیز خوانده میشود، نه همسر هارون الرشید. (از الدر المنثور ص 216 و 217).
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) ابن حمید الصیرفی . از بخلاء بنام است . از بقالی که نزدیک خانه ٔ او دکان داشت دو درم و یک قیراطوام گرفته بود. پس از این که پرداخت آنرا 6 ماه بتعویق انداخت ، دو درهم و سه شعیر به بقال بازداد. بقال که خشمناک شده بود گفت : سبحان اﷲ تو دارای یکصدهزار دیناری و من بقالی هستم و مالک 100 فلس هم نیستم و ازراه کار و کوشش اعاشه میکنم و آن روز که شترداری بردر خانه ٔ تو فریاد میکشید و مزد خود میخواست و تو چیزی در دسترس نداشتی و وکیل تو هم در آن ساعت نبود من به یاری تو برخاستم و دو درهم و چهار شعیر بتو وام دادم و تو پس از 6 ماه اکنون که وام خود ادا میکنی از این مبلغ ناچیز، شعیری کسر میکنی ؟ زبیده بقال را گفت ای دیوانه ، تو در تابستان مرا وام دادی و من بزمستان آن وام بگذاشتم ، و سه شعیر زمستان سنگین تر از چهار شعیر (یک قیراط) تابستان است ، زیرا این مرطوب و آن خشک است . با این حساب بدون تردید، من چیزی هم زیاده بتو داده ام . (از العقدالفرید ج 7 ص 199 و 200).
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) زبدة بنت الحارث ، خواهر بشر حافی را زبیده نیز گویند. رجوع به آثار البلاد و اخبار العباد قزوینی چ بیروت ص 321 شود.
از سخا وصف زبیده خوانده ام
وز کفایت رای زبا دیده ام .
خاقانی .
وآن زبیده ست کز سعادت و بخت
بهر کعبه سر و زر افشاند.
خاقانی .
نه انجیر شد نام هر میوه ای
نه مثل زبیده ست هر بیوه ای .
نظامی .
رجوع به هارون شود.
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ] (ع اِ مصغر) مصغر زبدة است . (فرهنگ نظام ). رجوع به زبید شود.
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ](اِخ ) زنوبیا ملکه ٔ تدمر، بنام زبیده نیز شهرت دارد. قناطر زبیده بدو منسوب است . این پل ها و بسیاری از آثار که منسوب به «زبیده » است و آنها را بغلط از زبیده ، ام جعفر زوجه ٔ هارون الرشید خلیفه ٔ عباسی دانند، از آثار همین زبیده ٔ ملکه ٔ تدمر است که زنوبیا نیز نامیده شده است . (از دائرةالمعارف بستانی : زباء). و رجوع به الدر المنثور، و زبیده در این لغت نامه شود.
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ](ع اِ) نام گیاهی است .
خواهم از ساقی ّ مهوش تا نماید لطف عام
هر زمان ریزد بکام خشک من جامی دگر
گرچه نتوان لنگ لنگان پا نهم در کوی دوست
لطف او گر شامل آیدمی نهم گامی دگر.
#
درده بمن ای ساقی زآن می دو سه پیمانه
کز سوز درون گویم شعری دو سه مستانه
خواهم که در این مستی خود نیز روم از یاد
غیر از تو نماند کس نه خویش و نه بیگانه
از عشق رخ جانان گشته ست جهان حیران
مستانه سخن گوید این عاشق دیوانه .
زبیده دراین اواخر (یعنی در حدود تاریخ تألیف کتاب ) درگذشت . (از خیرات حسان ).
دانشنامه عمومی
زبیده (روستا)
زبیده (شادگان)
زبیده (شهر)
المقحفی، ابراهیم، احمد ، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دار الحکمة، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
جمعیت آن (۵۵) نفر (۶ خانوار) می باشد.
دانشنامه آزاد فارسی
از زنان نیکوکار عرب، نوۀ ابوجعفر منصور خلیفۀ عباسی و همسر هارون الرشید و مادر امین عباسی. زبیده لقبی بود که پدرش به واسطه زیبایی اش به او داد. او که در ۱۶۵ق، به عقد هارون الرشید در آمد. حافظِ قرآن و به عمران و آبادانی علاقه مند بود. از مهم ترین آثار وی دستور احداث قنات عین زبیده در مکه است . پس از فتح بغداد به دست طاهر ذوالیمینین و کشته شدن محمد امین ، اموال او نیز توقیف شد. زبیده نامه ای جانسوز به مأمون، فرزندخوانده اش، نوشت که مأمون پس از مشاهدۀ نامه بیش از اندازه متأثر شد. از این رو اموال او را برگرداند و در کاخ خلافت جایگاهی مخصوص برای او فراهم کرد و تا پایان عمر با احترام به سر برد. دربارۀ زبیده و هارون افسانه هایی در هزارویک شب آمده است.
پیشنهاد کاربران
زبیده : /zobeyda ( e ) / زبیده ( عربی ) ( = زبیدة ) نام گیاهی ( همیشه بهار ) ؛ 2 - ( اَعلام ) دختر جعفرابن منصور زن هارون الرشید و مادر خلیفه امین.