مترادف شراره : آبژ، اخگر، جرقه، شرار، شرر، شعله، لهیب
برابر پارسی : اخگر، زبانه آتش، آتش پاره
ژابيژ , اخگر , جرقه , بارقه , جرقه زدن
(تلفظ: šarāre) (عربی) شرار ، پارهای از آتش که به هوای پرد ، جرقه ، اخگر ؛ (به مجاز) درخشش ، روشنی.
آبژ، اخگر، جرقه، شرار، شرر، شعله، لهیب
پدیدۀ فوران و انفجار ماده در فامسپهر یا تاج خورشید یا هر ستارۀ دیگر که موجب آزاد شدن انرژی زیاد و سیلی از ذرات باردار پرانرژی میشود
شرارة. [ ش َ رَ ] (ع اِ) یکی شرار. (منتهی الارب ). پاره ٔ آتش که برجهد. (منتهی الارب ).آتشپاره ٔ واحد که بجهد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
شرارة. [ ش َ رَ ] (ع مص ) بد شدن . (منتهی الارب ) (دهار). متصف شدن به شر. (از اقرب الموارد).