[ویکی اهل البیت] "تبسم" از ماده (ب س م) و در لغت برای آن چند معنا ذکر کردهاند: برخی آن را اولِ ضحک که همراه با صدا نباشد معنا کردهاند. برخی آن را حالتی پایینتر از خنده معنا کردهاند. و برخی در معنای آن گفتهاند گشوده شدن لبها برای شادمانی و نمایان شدن دندانها بدون ایجاد صدا که معادل فارسی آن "لبخند" است.
در اصطلاح قرآنی و روائی تبسم برای خنده بدون صدا بکار میرود و از آن به مفهومی در مقابل
قهقهه به معنای بسیار خندیدن یاد میکنند. ماده تبسم در قرآن یک بار آمده است، آنجا که سلیمان از سخن مورچه تبسمی کرد و خندید:
«فَتَبَسَّمَ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنی بِرَحْمَتِکَ فی عِبادِکَ الصَّالِحینَ»؛ سلیمان از سخن او تبسمی کرد و خندید و گفت: پروردگارا! شکر نعمت هایی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای به من الهام کن و توفیق ده تا عمل صالحی که موجب رضای توست انجام دهم و مرا برحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد کن!
و معنای مقابل آن (قهقهه) اصلا در قرآن بکار نرفته است. ماده ضحک که معنای عام تبسم است در قرآن ده مرتبه استفاده شده است. چنانچه گفتیم در آیه 19 سوره نمل "تبسم" بکار رفته است که در آنجا همراه با ماده ضحک است که معنای متفاوتی با تبسم دارد از این لحاظ مفسران برای این ترکیب علتی جستجو کردهاند.
دلیلی که برای این ترکیب در تفاسیر ذکر شده این است که منظور، گذشتن از حد تبسم و نزدیک شدن به خنده است. این دلیل را جوامع الجامع، الکشاف و المیزان آوردهاند.
در روایات که گسترده تر از آیات قرآن به مسائل ریز پرداختهاند میتوان چندین نوع روایت در باب تبسم یافت، از جمله روایاتی که نحوه خندیدن
مؤمن را تبسم می دانند، مانند روایتی از امام صادق علیه السلام که میفرمایند: ضَحِکُ الْمُؤْمِنِ تَبَسُّم؛ خنده مؤمن تبسّم است.
و همچنین روایات دیگری وجود دارد که تبسم به روی برادر را نیکو و
مستحب می دانند؛ این روایات به قدری است که در این باره در کتاب شریف کافی بابی گشوده شده است. در مقابل این روایات گروهی از احادیث وجود دارد که نقطه مقابل تبسم یعنی قهقهه را تقبیح کردهاند مانند روایت معروفی از امام صادق علیه السلام که میفرمایند: الْقَهْقَهَةُ مِنَ الشَّیْطَانِ؛ قهقهه زدن از شیطان است.
از این رو این رفتار در مورد پیامبران بیشتر باید صدق کند و قهقهه زدن از پیامبران قطعا قبیح تر است؛ پس ظاهر روایاتی که حکایت میکند پیامبر اسلام چنان خندیدند که دندانهای پسین ایشان نمایان شد اشتباه است و این روایات تنها می خواهند مبالغه در خنده پیامبر را اشاره کنند.
wikiahlb:
شادی بروز می کند. از
احکام آن در بابهای طهارت، صلات،
حج و
کفارات سخن گفتهاند.
خنده حالتی در چهره، ناشی از شادی،
رضایت یا
تمسخر است.
احکام خنده
تبسم و لبخند مستحب است و در روایات آمده است: «خنده مؤمن تبسم است»؛
وسائل الشیعة ج۱۲، ص۱۱۴-۱۱۵.
۱. ↑ وسائل الشیعة ج۱۲، ص۱۱۴-۱۱۵.
...