کلمه جو
صفحه اصلی

عهدیه

فرهنگ اسم ها

اسم: عهدیه (دختر) (عربی) (تلفظ: ahdiye) (فارسی: عهديه) (انگلیسی: ahdiye)
معنی: منسوب به عهد، زن پایبند به عهد و پیمان، ( عهد، ایه ( پسوند نسبت ) )، ( به مجاز ) زن هم پیمان، ( عربی ) ( عهد + ایه ( پسوند نسبت ) )، پای بند به عهد و پیمان

(تلفظ: ahdiye) (عربی) (عهد + ایه (پسوند نسبت)) ، منسوب به عهد ؛ (به مجاز) زن هم ‌پیمان ، زن پای‌بند به عهد و پیمان .


دانشنامه عمومی

عَهدیه (زادهٔ ۱۳۲۸ در تهران) از خوانندگان اهل ایران است. او از سال ۱۹۷۶ تا الان همراه با خانواده اش در مادرید، اسپانیا زندگی می کند.
۱ - دو مرد خشن (۱۳۵۷)
۲ - گدای اشراف زاده (۱۳۵۷)
۳ - جانی و تپل (۱۳۵۶)
۴ - حرمت رفیق (۱۳۵۶)
۵ - خاتون (۱۳۵۶)
۶ - زن (۱۳۵۶)
۷ - کوچ (۱۳۵۶)
۸ - نان و نمک (۱۳۵۶)
۹ - یکی خوش صدا یکی خوش دست (۱۳۵۶)
۱۰ - با هم ولی تنها (۱۳۵۵)
۱۱ - پیش کسوت (۱۳۵۵)
۱۲ - جاهل و رقاصه (۱۳۵۵)
۱۳ - جدال (۱۳۵۵)
۱۴ - دلقک (۱۳۵۵)
۱۵ - ستیز (۱۳۵۵)
۱۶ - سیاه بخت (۱۳۵۵)
۱۷ - سینه چاک (۱۳۵۵)
۱۸ - شادی های زندگی (۱۳۵۵)
۱۹ - شوهر جونم عاشق شده (۱۳۵۵)
۲۰ - عنتر و منتر (۱۳۵۵)
۲۱ - غیرت (۱۳۵۵)
۲۲ - قادر (۱۳۵۵)
۲۳ - کلک نزن خوشگله (۱۳۵۵)
۲۴ - هیولا (۱۳۵۵)
۲۵ - آلوده (۱۳۵۴)
۲۶ - اخم نکن سرکار (۱۳۵۴)
۲۷ - انگشت نما (۱۳۵۴)
۲۸ - بابا خالدار (۱۳۵۴)
۲۹ - پاشنه طلا (۱۳۵۴)
۳۰ - تعصب (۱۳۵۴)
۳۱ - تیرانداز (۱۳۵۴)
۳۲ - جنجال (۱۳۵۴)
۳۳ - چشمان بسته (۱۳۵۴)
۳۴ - خداحافظ کوچولو (۱۳۵۴)
۳۵ - دزد سوم (۱۳۵۴)
۳۶ - دفاع از ناموس (۱۳۵۴)
۳۷ - رانده شده (۱۳۵۴)
۳۸ - راننده اجباری (۱۳۵۴)
۳۹ - رقیب (۱۳۵۴)
۴۰ - زیبای پررو (۱۳۵۴)
۴۱ - شبگرد (۱۳۵۴)
۴۲ - شرف (۱۳۵۴)
۴۳ - عبور از مرز زندگی (۱۳۵۴)
۴۴ - غلام زنگی (۱۳۵۴)
۴۵ - فرار از حجله (۱۳۵۴)
۴۶ - قسم (۱۳۵۴)
۴۷ - کینه (۱۳۵۴)
۴۸ - مشکی (۱۳۵۴)
۴۹ - هم قسم (۱۳۵۴)
۵۰ - همت (۱۳۵۴)
۵۱ - هوس (۱۳۵۴)
۵۲ - هیچ کسی بابا نمیشه (۱۳۵۴)
۵۳ - آب توبه (۱۳۵۳)
۵۴ - آقا مهدی وارد می شود (۱۳۵۳)
۵۵ - ابرمرد (۱۳۵۳)
۵۶ - الکی خوش (۱۳۵۳)
۵۷ - اوستا کریم نوکرتیم (۱۳۵۳)
۵۸ - این دست کجه (۱۳۵۳)
۵۹ - بزن بریم دزدی (۱۳۵۳)
۶۰ - پری خوشگله (۱۳۵۳)
۶۱ - تهمت (۱۳۵۳)
۶۲ - جوانمرد (۱۳۵۳)
۶۳ - جوجه فکلی (۱۳۵۳)
۶۴ - دختران بلا، مردان ناقلا (۱۳۵۳)
۶۵ - دروغگوی کوچولو (۱۳۵۳)
۶۶ - دکتر و رقاصه (۱۳۵۳)
۶۷ - سلام بر عشق (۱۳۵۳)
۶۸ - شوهر کرایه ای (۱۳۵۳)
۶۹ - عروس پابرهنه (۱۳۵۳)
۷۰ - گل پری جون (۱۳۵۳)
۷۱ - گلنسا در پاریس (۱۳۵۳)
۷۲ - ماجراجویان خشن (۱۳۵۳)
۷۳ - مرد شب (۱۳۵۳)
عَهدیه بدیعی در سال ۱۳۲۸ در تهران متولد شد. از سن پنج شش سالگی در گردهمآیی هایِ خانوادگی می خواند. سر انجام با تشویق، راهنمایی و پشتکار مادرش در سنّ ۸ سالگی به رادیو ایران و برنامهٔ کودک راه پیدا کرد. در آنزمان خوانندگان برنامهٔ کودک آهنگ های خوانندگان بزرگتر را می خواندند ولی اشعار آن ها عوض شده و مناسب با حال و هوای بچه ها سروده می شد.
در حدود ۲۰۰ ترانه برای بچه ها خواند. ارکستر برنامهٔ کودک که او را همراهی می کرد، از بهترین و هنرمندترین افراد تشکیل شده بود که به طور رایگان و صرفاً بخاطر عشق به این برنامه همکاری می کردند. از جمله سورِن، آهنگساز و هنرمند معروف ایران، که چند ساز مختلف را به خوبی می نواخت: ویلن، بانجو ماندولین، پیانو و آکوردئون. واروژان که معمولاً کنترباس می نواخت و در موسیقی پاپ نظیر نداشت. منوچهر بیگلری که به سلطان ترُمپت معروف بود. آندرانیک با پیانوی خود محشر می کرد و نیکُل الوندی که سلطان جاز به شمار میامد.
دختران نیکُل یعنی آلیس و بلّا هم از خوانندگان خوب برنامهٔ کودک بودند و همچنین سیما بینا که قدیمی تر از عهدیه بود. مادر عهدیه نه تنها همیشه همراه و راهنمای او بود بلکه اشعار ترانه های عهدیه را برای برنامهٔ کودک می سرود. رئیس برنامهٔ کودک در آنزمانداوود پیرنیا بود که برنامه های کلاسیک گل ها نیز به ابتکار و سرپرستی ایشان تهیه می شد. داوود پیرنیا از همان موقع به عهدیه می گفت که وقتی بزرگتر شد در برنامه های گل ها خواهد خواند و همین طور هم شد یعنی اوّلین برنامهٔ گل ها (شاخه گل شمارهٔ ۳۲۸) را در سنّ۱۴ سالگی اجرا کرد. از همان سنّ ۱۳ – ۱۴ سالگی در برنامهٔ دیگری هم بنام جوانان شروع به خواندن کرد و تقریباً ۳۰ ترانه برای این برنامه خواند.

منسوب به عهد؛ زنی که به عهد و پیمانش وفادار است.


پیشنهاد کاربران

عهد و پیمان بستن

اسم قدیمی هست ولی من دوسش دارم بابا بیامرزم این اسمو روم گذاشته خودشم با عشق

قول و قرار، عهد و پیمان؛
اسم خودم است و بسیار دوست اش دارم!

عهدیه مونث عهدی است با ریشه ای عربی یعنی باران نخستین بهار ، عهد و پیمان و وصیت

عهد و پیمان

اسم قدیمی هست ولی من دوسش دارم بابام این اسمو روم گذاشته خودشم با عشق

اسم خودم هست بسیار دوستش دارم

واسم شوهرم مهدی هست به من میگه خیلی اسم قشنگی داری منم بهش گفتم اسم تو هم خیلی قشنگ هست

مهدی یعنی ارامش


کلمات دیگر: