کلمه جو
صفحه اصلی

صیک

لغت نامه دهخدا

صیک. [ ص َ ] ( ع مص ) بوی خوش گرفتن جامه و اندام. ( منتهی الارب ).

صئک. [ ص َ ءِ ] ( ع ص ) مرد سخت و درشت و توانا. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

یعنی قطع ارتباط . ببند دهنتو . خفه شو😂😅

یعنی قطع رابطه. کات. یا برای تموم کردن بحث

قطع ارتباط

یعنی خفه شو، قطع بحث، دستور اتمام بحث و صحبت به صورت تحقیر آمیز

صیک یعن: اون دهنت رو ببند، خفه شو، حرف نزن و. . . . ; - )

بچه ها معنیش یعنی بزن به چاک هم معنی صیک هم بصیک

جامه

قطع ارتباط با دیگران

بصیک بیشتر به معنای حرف نزدن و قطع ارتباط با طرف مقابل هست

بصیک یعنی برای قطع ارتباط با طرف

برای قطع ارتباط و خلاصه کردن گفتن ان کلمه بصیک ب کار برده میشه

قیک یعنی خفه شو، ببند دهنتو. و. .

صیک یعنی فقط رابطه با جامعه

قطع ارتباط
با طرف مقابلتون

خفه شو، قطع ارتباط


کلمات دیگر: