برابر پارسی : مینویی، مینوی بودن
معنویت
برابر پارسی : مینویی، مینوی بودن
فارسی به انگلیسی
intellectuality, spirituality, ideality
inwardness, spirituality
مترادف و متضاد
تجرد، معنویت، غیر جسمانی بودن
تجرد، معنویت، عدم اعتقاد به ماده
عالم روحانی، معنویت، روحانیت، روحیه مذهبی
معنویت، ارمان گرایی، سبک هنری خیالی
معنویت، اندیشه گرایی
معنویت
فرهنگ فارسی
معنوی بودن
معنوی بودن
معنوی بودن
لغت نامه دهخدا
معنویت. [ م َ ن َ وی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) معنوی بودن. رجوع به معنوی و معنویة شود.
دانشنامه عمومی
معنوی و معنویت معرب مینوی پارسی به هرآنچه که شامل یا مربوط به معنی و روح باشد گفته می شود و مقابل ظاهری و مادی است. معنویت یعنی وجود معنا و هر آنچه مادی نباشد را معنوی گویند.از دین به معنویت استعاره می شود.
باورمندان عالم معنا (معنویت) در معرض مشکلات روحی و روانی بیشتر بی بی سی
نقد نظریهٔ تباین دین و معنویت وبگاه معرفت کلامی
نقد نگاه کالا محور به مساله «معنویت» وبگاه دکتر ابراهیمی دینانی
معنوی در مقابل لفظی است و در معنی روحانی در مقابل مادی و باطنی در مقابل ظاهری هم بکار می رود. معنویت می تواند امر قدسی یا غیبی، ارزش های اخلاقی، دین، عرفان و ... هر نوع معنابخشی به زندگی را دربرگیرد.زندگی معنوی لزوماً به معنای تعلق به یکی از ادیان نهادینه و تاریخی نیست بلکه به معنای داشتن نگرشی به عالم و آدم است که به انسان آرامش، شادی و امید بدهد.
سنتاً بسیاری از ادیان معنویت را یکی از ابعاد صحیح تجربهٔ دینی می دانند. بسیاری دین را معادل معنویت می دانند، اما کاهش پیروان بعضی از ادیان رسمی با رشد سکولاریسم در جهان غرب سبب رشد دیدگاه های وسیعی از معنویت شده است.معنویت به حقیقت نهایی یا غیر مادی اشاره دارد. راهی درونی که شخص را قادر به کشف ماهیت هستی یا عمیق ترین ارزش ها و معانی زندگی مردم می سازد؛ تمرین های معنوی شامل مدیتیشن و مراقبه، هدفشان زندگی درونی شخصی است. چنین تمرینهایی به تجربه یا ارتباط با حقیقت برتر منجر می شوند؛ یعنی فهم بهتر خود در ارتباط با اشخاص دیگر یا با جامعهٔ انسانی، با طبیعت یا جهان یا با عرصهٔ روحانی. معنویت غالباً به عنوان منبع انرژی یا جهت یابی در زندگی قلمداد می شود. می توان آن را توجه به حقایق غیرمادی یا ماندگار یا ذات متعالی جهان دانست.
روانشناسی دین به عنوان رشته ای علمی مبتنی است بر تعریف هایی عملیاتی؛ در این رشته تعاریف متعددی برای «معنویت» و معیارهای مختلفی برای سنجش معنویت افراد وجود دارد. جای بحث دارد که معنویت را باید جدا از دین لحاظ کرد یا نه، و آیا به عنوان شاخه ای از دین قابل مطالعه است. این بحث البته وابسته است به اینکه معنویت را چگونه تعریف کنیم.
باورمندان عالم معنا (معنویت) در معرض مشکلات روحی و روانی بیشتر بی بی سی
نقد نظریهٔ تباین دین و معنویت وبگاه معرفت کلامی
نقد نگاه کالا محور به مساله «معنویت» وبگاه دکتر ابراهیمی دینانی
معنوی در مقابل لفظی است و در معنی روحانی در مقابل مادی و باطنی در مقابل ظاهری هم بکار می رود. معنویت می تواند امر قدسی یا غیبی، ارزش های اخلاقی، دین، عرفان و ... هر نوع معنابخشی به زندگی را دربرگیرد.زندگی معنوی لزوماً به معنای تعلق به یکی از ادیان نهادینه و تاریخی نیست بلکه به معنای داشتن نگرشی به عالم و آدم است که به انسان آرامش، شادی و امید بدهد.
سنتاً بسیاری از ادیان معنویت را یکی از ابعاد صحیح تجربهٔ دینی می دانند. بسیاری دین را معادل معنویت می دانند، اما کاهش پیروان بعضی از ادیان رسمی با رشد سکولاریسم در جهان غرب سبب رشد دیدگاه های وسیعی از معنویت شده است.معنویت به حقیقت نهایی یا غیر مادی اشاره دارد. راهی درونی که شخص را قادر به کشف ماهیت هستی یا عمیق ترین ارزش ها و معانی زندگی مردم می سازد؛ تمرین های معنوی شامل مدیتیشن و مراقبه، هدفشان زندگی درونی شخصی است. چنین تمرینهایی به تجربه یا ارتباط با حقیقت برتر منجر می شوند؛ یعنی فهم بهتر خود در ارتباط با اشخاص دیگر یا با جامعهٔ انسانی، با طبیعت یا جهان یا با عرصهٔ روحانی. معنویت غالباً به عنوان منبع انرژی یا جهت یابی در زندگی قلمداد می شود. می توان آن را توجه به حقایق غیرمادی یا ماندگار یا ذات متعالی جهان دانست.
روانشناسی دین به عنوان رشته ای علمی مبتنی است بر تعریف هایی عملیاتی؛ در این رشته تعاریف متعددی برای «معنویت» و معیارهای مختلفی برای سنجش معنویت افراد وجود دارد. جای بحث دارد که معنویت را باید جدا از دین لحاظ کرد یا نه، و آیا به عنوان شاخه ای از دین قابل مطالعه است. این بحث البته وابسته است به اینکه معنویت را چگونه تعریف کنیم.
wiki: معنویت
فرهنگ فارسی ساره
مینوی
نقل قول ها
معنویّت
• «تجربه های معنادار (معنوی) گذران و ناپایدارند اما وقتی می آیند و می روند، خاکستر گرمی از آن ها به جای می ماند که تنور درون انسان را گرم نگاه می دارد تا تجربه ی دیگری آشکار شود و دوباره در تنور درون، آتش بیافروزد. این تجربه های معنوی همواره انسان را به یاد معنای معناها (خدا) می اندازند. زیستن با این تجربه ها یک «نوسان» است؛ نوسان میان «بودن» و «نبودن». در این زیستن، خدا که «معنای معناها» ست، یک طیف است که از «اله متشخص ناانسان وار» تا «الوهیت نامتشخص بی کران» گسترده است. البته معنای معناها هیچ گاه به صورت تام تجربه نمی شود اما همیشه جهت سیر را معین می کند.»برگرفته از مصاحبه «در جستجوی معنای معناها» -> محمد مجتهد شبستری
• «جامعه ای که در آن زندگی می کنیم هر اندازه هم که پیشرفته باشد، باز هم نیاز به تغذیهٔ معنوی دارد. جامعه نیاز دارد تا به دورن خویش بنگرد. مردم، اغلب سطحی زندگی می کنند. آن ها درگیر کارهای روزمره هستند و خیلی به ندرت فرصت می کنند که از دید یک هنرمند پیرامون خود را بنگرند.» -> چنگیز آیتماتوف
• «تجربه های معنادار (معنوی) گذران و ناپایدارند اما وقتی می آیند و می روند، خاکستر گرمی از آن ها به جای می ماند که تنور درون انسان را گرم نگاه می دارد تا تجربه ی دیگری آشکار شود و دوباره در تنور درون، آتش بیافروزد. این تجربه های معنوی همواره انسان را به یاد معنای معناها (خدا) می اندازند. زیستن با این تجربه ها یک «نوسان» است؛ نوسان میان «بودن» و «نبودن». در این زیستن، خدا که «معنای معناها» ست، یک طیف است که از «اله متشخص ناانسان وار» تا «الوهیت نامتشخص بی کران» گسترده است. البته معنای معناها هیچ گاه به صورت تام تجربه نمی شود اما همیشه جهت سیر را معین می کند.»برگرفته از مصاحبه «در جستجوی معنای معناها» -> محمد مجتهد شبستری
• «جامعه ای که در آن زندگی می کنیم هر اندازه هم که پیشرفته باشد، باز هم نیاز به تغذیهٔ معنوی دارد. جامعه نیاز دارد تا به دورن خویش بنگرد. مردم، اغلب سطحی زندگی می کنند. آن ها درگیر کارهای روزمره هستند و خیلی به ندرت فرصت می کنند که از دید یک هنرمند پیرامون خود را بنگرند.» -> چنگیز آیتماتوف
wikiquote: معنویت
پیشنهاد کاربران
معنوی و معنویت به هرآنچه که شامل یا مربوط به معنی و روح باشد گفته می شود و مقابل ظاهری و مادی است. هر آنچه مادی نباشد را معنوی گویند. از دین به معنویت استعاره می شود. [۱]
سنتاً بسیاری از ادیان معنویت را یکی از ابعاد صحیح تجربهٔ دینی می دانند. بسیاری دین را معادل معنویت می دانند، اما کاهش پیروان ادیان رسمی با رشد سکولاریسم در جهان غرب سبب رشد دیدگاه های وسیعی از معنویت شده است.
معنویت به حقیقت نهایی یا غیر مادی اشاره دارد. راهی درونی که شخص را قادر به کشف ماهیت هستی یا عمیق ترین ارزشها و معانی زندگی مردم می سازد؛ تمرینهای معنوی شامل مدیتیشن، نماز و مراقبه هدفشان زندگی درونی شخصی است. چنین تمرینهایی به تجربه یا ارتباط با حقیقت برتر منجر می شوند؛ یعنی فهم بهتر خود در ارتباط با اشخاص دیگر یا با جامعهٔ انسانی، با طبیعت یا جهان یا با عرصهٔ روحانی. معنویت غالباً به عنوان منبع انرژی یا جهت یابی در زندگی قلمداد می شود. می توان آن را توجه به حقایق غیرمادی یا ماندگار یا ذات متعالی جهان دانست.
محتویات [نمایش]
معنویت از دیدگاه های مختلف [ویرایش]
روانشناسی دین [ویرایش]
روانشناسی دین به عنوان رشته ای علمی مبتنی است بر تعریف هایی عملیاتی؛ در این رشته تعاریف متعددی برای «معنویت» و معیارهای مختلفی برای سنجش معنویت افراد وجود دارد. جای بحث دارد که معنویت را باید جدا از دین لحاظ کرد یا نه، به عنوان شاخه ای از دین قابل مطالعه است. این بحث البته وابسته است به اینکه معنویت را چگونه تعریف کنیم.
معنویت سکولار [ویرایش]
معنویت سکولار می کوشد جنبه هایی از زندگی و تجربهٔ انسانی را که با دیدگاه های ماتریالیستی و مکانیکی صرف به دست نیامده است، تشخیص دهد بدون آنکه به معنویت اعتقاد داشته باشد. این رشته ممکن است انواعی از تمرینهای معنوی مانند مدیتیشن یا تمرکز حواس را برای انسان مفید یا حتی لازم بداند بدون آنکه اعتقادی به توضیحات یا توجیهات فراطبیعی در انسان داشته باشد. در واقع اصلاً ارتباطی بین معنویت و اعتقاد در کار نیست. کلمه «معنویت» صرفاً به دیدگاه های مذهبی غالباً شخصی و غیرنظام مند که ویژگی کثرت گرایانه دارند مربوط است تا به اعتقادات نظری و ادیان نظام یافته؛ اگرچه شاید این دیدگاه سکولار قابل تردید باشد.
خداناباوری [ویرایش]
اما با توجه به اینکه خداناباوران تمایل به شکاکیت درباب ادعاهای فراطبیعی و وجود واقعی روح دارند ، برخی از آنها معنویت را افکار، احساسات، کلمات و رفتارهای پیشرفته ای می دانند که به گونه ای با کل کائنات در ارتباط است، ولو با نوعی رابطهٔ ضعیف علی و معلولی. برخی از نسخه های بودیسم یک چنین چیزی است اگرچه باید در نظر داشت فراطبیعی لزوماً به معنای خداباورانه نیست.
مکتب نیو ایج [ویرایش]
در مقابل پیروان نیوایج ( New - Age ) ــ یعنی مسیحیت متمایل به هندوئیسم ــ برآن اند که معنویت ارتباطی با روح/قدرت/ انرژی ای فراهم می کند که سبب درک عمیق تر از خود می شود. معنویت تاحدی شامل خودنگری و بهبود زندگی درونی از طریق تمریناتی مانند مدیتیشن، نماز و مراقبه است. برخی مکاتب جدید معنویت را درهر چیزی موجود می دانند؛ مانند دو مکتب همه خداباوری و همه خداباوری جدید. همین طور «طبیعت گرایی دینی» هم نگاهی معنویت مدار دارد و معنویت را در جهان طبیعت پنهان می داند.
راه معنوی [ویرایش]
معنویت در انواع مختلفی از مفاهیم فرهنگی و دینی شامل راهی معنوی تلقی می شود که در آن فرد می تواند به چیزی مثل سطح بالایی از هوشیاری یا انسان کامل شدن یا رسیدن به حکمت یا اتحاد با خدا یا خلقت دست یابد. تمثیل غار افلاطون که در کتاب هفتم جمهوری آورده شده است شرحی از یک سفر است ( چنان که در نوشته های ترزای آویلایی آمده است ) . سفر روحانی مسیری است که بعد ذهنی و فردی دارد. سفر معنوی برای رسیدن به هدفی معلوم می تواند دوره ای کوتاه یا طولانی داشته باشد. هرحادثه زندگی بخشی از این سفر است اما می توان به طور خاص لحظاتی مشخص یا برجسته هم داشته باشد مانند تمرینات مختلف معنوی ( از قبیل مراقبه، نماز و روزه ) ؛ ارتباط با فردی که تجربه های عمیق معنوی را از سر گذرانده ( که به او استاد، پیر، مرشد روحانی یا گورو می گویند بسته به اینکه در چه فرهنگی باشد ) ؛ رویکرد شخص به متون مقدس و . . . اگر مسیر معنوی همه تاحدی یا کاملاً یکی باشد در ابتدای راه ممکن است این حالات به صورت آزمایش یا غلبه باشد، چنین آزمونهایی غالباً پیش از نتیجهٔ اجتماعی امتحانی اند برای خود فردی که به آنها رسیده است. معنویت می تواند دو بعد داشته باشد: یکی رشد درونی، دیگری ابراز نتیجهٔ این رشد در جهان.
دین [ویرایش]
اگر چه دو واژه معنویت و دین هردو می توانند به معنای مشترک جست وجوی امر مطلق یا خداوند دلالت کنند، شمار فزاینده ای از مردم این دو را دو هویت جداگانه تلقی می کنند دین تنها یک راه برای رسیدن به تجربه های معنوی است. ویلیام ایروین، مرتاض و مورخ فرهنگ معتقد است «دین همان معنویت نیست؛ بلکه دین شکلی است که معنویت در جریان تمدن به خود گرفته است». بابی مانجو نیز گفته است: «دین پایان و معنویت آغاز است».
کسانی که از معنویت خارج از دین سخن می گویند غالباً خود را افراد معنوی غیردینی می خوانند ( SBNR: spiritual but not religious ) طبق یک نظرسنجی حدود یک چهارم مردم آمریکا خود را افرادی معنوی ولی غیردینی می دانند. می توان چنین گفت که دین نوعی جست وجوی بیرونی رسمی است درحالی که معنویت جست وجوی درون است. معنویت به این معنا با شکاکیت درباره عالم ماورا سازگار است. می توان گفت معنویت به جای آنکه هدف باشد خود مسیر است؛ یعنی گرایش و شیوه ای که فرد برای زندگی برمی گزیند نه هدفی که باید به آن برسد.
پانویس [ویرایش]
↑ وب گاه لغت نامهٔ دهخدا
مشارکت کنندگان ویکی پدیا، «Spirituality»، ویکی پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد ( بازیابی در ۶ فوریهٔ ۲۰۱۱ ) .
این یک نوشت . . .
سنتاً بسیاری از ادیان معنویت را یکی از ابعاد صحیح تجربهٔ دینی می دانند. بسیاری دین را معادل معنویت می دانند، اما کاهش پیروان ادیان رسمی با رشد سکولاریسم در جهان غرب سبب رشد دیدگاه های وسیعی از معنویت شده است.
معنویت به حقیقت نهایی یا غیر مادی اشاره دارد. راهی درونی که شخص را قادر به کشف ماهیت هستی یا عمیق ترین ارزشها و معانی زندگی مردم می سازد؛ تمرینهای معنوی شامل مدیتیشن، نماز و مراقبه هدفشان زندگی درونی شخصی است. چنین تمرینهایی به تجربه یا ارتباط با حقیقت برتر منجر می شوند؛ یعنی فهم بهتر خود در ارتباط با اشخاص دیگر یا با جامعهٔ انسانی، با طبیعت یا جهان یا با عرصهٔ روحانی. معنویت غالباً به عنوان منبع انرژی یا جهت یابی در زندگی قلمداد می شود. می توان آن را توجه به حقایق غیرمادی یا ماندگار یا ذات متعالی جهان دانست.
محتویات [نمایش]
معنویت از دیدگاه های مختلف [ویرایش]
روانشناسی دین [ویرایش]
روانشناسی دین به عنوان رشته ای علمی مبتنی است بر تعریف هایی عملیاتی؛ در این رشته تعاریف متعددی برای «معنویت» و معیارهای مختلفی برای سنجش معنویت افراد وجود دارد. جای بحث دارد که معنویت را باید جدا از دین لحاظ کرد یا نه، به عنوان شاخه ای از دین قابل مطالعه است. این بحث البته وابسته است به اینکه معنویت را چگونه تعریف کنیم.
معنویت سکولار [ویرایش]
معنویت سکولار می کوشد جنبه هایی از زندگی و تجربهٔ انسانی را که با دیدگاه های ماتریالیستی و مکانیکی صرف به دست نیامده است، تشخیص دهد بدون آنکه به معنویت اعتقاد داشته باشد. این رشته ممکن است انواعی از تمرینهای معنوی مانند مدیتیشن یا تمرکز حواس را برای انسان مفید یا حتی لازم بداند بدون آنکه اعتقادی به توضیحات یا توجیهات فراطبیعی در انسان داشته باشد. در واقع اصلاً ارتباطی بین معنویت و اعتقاد در کار نیست. کلمه «معنویت» صرفاً به دیدگاه های مذهبی غالباً شخصی و غیرنظام مند که ویژگی کثرت گرایانه دارند مربوط است تا به اعتقادات نظری و ادیان نظام یافته؛ اگرچه شاید این دیدگاه سکولار قابل تردید باشد.
خداناباوری [ویرایش]
اما با توجه به اینکه خداناباوران تمایل به شکاکیت درباب ادعاهای فراطبیعی و وجود واقعی روح دارند ، برخی از آنها معنویت را افکار، احساسات، کلمات و رفتارهای پیشرفته ای می دانند که به گونه ای با کل کائنات در ارتباط است، ولو با نوعی رابطهٔ ضعیف علی و معلولی. برخی از نسخه های بودیسم یک چنین چیزی است اگرچه باید در نظر داشت فراطبیعی لزوماً به معنای خداباورانه نیست.
مکتب نیو ایج [ویرایش]
در مقابل پیروان نیوایج ( New - Age ) ــ یعنی مسیحیت متمایل به هندوئیسم ــ برآن اند که معنویت ارتباطی با روح/قدرت/ انرژی ای فراهم می کند که سبب درک عمیق تر از خود می شود. معنویت تاحدی شامل خودنگری و بهبود زندگی درونی از طریق تمریناتی مانند مدیتیشن، نماز و مراقبه است. برخی مکاتب جدید معنویت را درهر چیزی موجود می دانند؛ مانند دو مکتب همه خداباوری و همه خداباوری جدید. همین طور «طبیعت گرایی دینی» هم نگاهی معنویت مدار دارد و معنویت را در جهان طبیعت پنهان می داند.
راه معنوی [ویرایش]
معنویت در انواع مختلفی از مفاهیم فرهنگی و دینی شامل راهی معنوی تلقی می شود که در آن فرد می تواند به چیزی مثل سطح بالایی از هوشیاری یا انسان کامل شدن یا رسیدن به حکمت یا اتحاد با خدا یا خلقت دست یابد. تمثیل غار افلاطون که در کتاب هفتم جمهوری آورده شده است شرحی از یک سفر است ( چنان که در نوشته های ترزای آویلایی آمده است ) . سفر روحانی مسیری است که بعد ذهنی و فردی دارد. سفر معنوی برای رسیدن به هدفی معلوم می تواند دوره ای کوتاه یا طولانی داشته باشد. هرحادثه زندگی بخشی از این سفر است اما می توان به طور خاص لحظاتی مشخص یا برجسته هم داشته باشد مانند تمرینات مختلف معنوی ( از قبیل مراقبه، نماز و روزه ) ؛ ارتباط با فردی که تجربه های عمیق معنوی را از سر گذرانده ( که به او استاد، پیر، مرشد روحانی یا گورو می گویند بسته به اینکه در چه فرهنگی باشد ) ؛ رویکرد شخص به متون مقدس و . . . اگر مسیر معنوی همه تاحدی یا کاملاً یکی باشد در ابتدای راه ممکن است این حالات به صورت آزمایش یا غلبه باشد، چنین آزمونهایی غالباً پیش از نتیجهٔ اجتماعی امتحانی اند برای خود فردی که به آنها رسیده است. معنویت می تواند دو بعد داشته باشد: یکی رشد درونی، دیگری ابراز نتیجهٔ این رشد در جهان.
دین [ویرایش]
اگر چه دو واژه معنویت و دین هردو می توانند به معنای مشترک جست وجوی امر مطلق یا خداوند دلالت کنند، شمار فزاینده ای از مردم این دو را دو هویت جداگانه تلقی می کنند دین تنها یک راه برای رسیدن به تجربه های معنوی است. ویلیام ایروین، مرتاض و مورخ فرهنگ معتقد است «دین همان معنویت نیست؛ بلکه دین شکلی است که معنویت در جریان تمدن به خود گرفته است». بابی مانجو نیز گفته است: «دین پایان و معنویت آغاز است».
کسانی که از معنویت خارج از دین سخن می گویند غالباً خود را افراد معنوی غیردینی می خوانند ( SBNR: spiritual but not religious ) طبق یک نظرسنجی حدود یک چهارم مردم آمریکا خود را افرادی معنوی ولی غیردینی می دانند. می توان چنین گفت که دین نوعی جست وجوی بیرونی رسمی است درحالی که معنویت جست وجوی درون است. معنویت به این معنا با شکاکیت درباره عالم ماورا سازگار است. می توان گفت معنویت به جای آنکه هدف باشد خود مسیر است؛ یعنی گرایش و شیوه ای که فرد برای زندگی برمی گزیند نه هدفی که باید به آن برسد.
پانویس [ویرایش]
↑ وب گاه لغت نامهٔ دهخدا
مشارکت کنندگان ویکی پدیا، «Spirituality»، ویکی پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد ( بازیابی در ۶ فوریهٔ ۲۰۱۱ ) .
این یک نوشت . . .
سلام
درسته که غالبا از معنویت به روحانیت و امور غیرمادی و. . . تعبیر میشه اما با توجه به معنای واژه معنویت، همینکه ما دنبال معنی معنویت هستیم این معنویته.
باطن هرچیز همون معنویتشه
میخواد باطن دین باشه یا باطن اسم یک فرد
همینکه من از معنای نام فردی سوال کنم در واقع به دنبال چیزی فراتر از ظاهر اسم اون فرد هستم
درسته که غالبا از معنویت به روحانیت و امور غیرمادی و. . . تعبیر میشه اما با توجه به معنای واژه معنویت، همینکه ما دنبال معنی معنویت هستیم این معنویته.
باطن هرچیز همون معنویتشه
میخواد باطن دین باشه یا باطن اسم یک فرد
همینکه من از معنای نام فردی سوال کنم در واقع به دنبال چیزی فراتر از ظاهر اسم اون فرد هستم
کلمات دیگر: