کلمه جو
صفحه اصلی

مسعود رجوی

دانشنامه عمومی

مسعود رجوی (زاده ۱۳۲۷ در طبس)، از اعضای سازمان مجاهدین خلق در دهه آخر حکومت پهلوی و رهبر سازمان و مسئول شورای ملی مقاومت ایران است.
اشرف ربیعی (ا. ۱۳۵۹–۱۳۶۰)
فیروزه بنی صدر (ا. ۱۳۶۱–۱۳۶۳)
مریم رجوی (ا. ۱۳۶۴)
جنگ ایران و عراق
نتیجه اقدامات و رویکرد وی به جنگ مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی به سلسله ای از اقدامات خشونت آمیز در فضای سیاسی ایران انجامید. او شش هفته پس از آغاز درگیری مسلحانه سازمان مجاهدین خلق و صدور رأی عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنی صدر در مجلس ایران، بهمراه بنی صدر، به طور مخفیانه از ایران به فرانسه رفت. رجوی و بنی صدر در فرانسه با شماری دیگری از نیروهای مخالف حکومت ایران «شورای ملی مقاومت» را تشکیل دادند، اما همکاری آن ها و در فرانسه مدت زیادی طول نکشید. او «ارتش آزادی بخش ملی» را برای جنگ با ایران تشکیل داد و تصمیم مسعود رجوی برای همراهی با صدام در جنگ علیه ایران موجب قطع همکاری او با ابوالحسن بنی صدر که خود زمانی فرمانده کل قوای مسلح ایران در جنگ با عراق بود با او شد.
رجوی در سال ۱۳۴۶ در سن ۱۹ سالگی به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان فارابی کاشمر به پایان رساند و از دبیرستان دانش بزرگ نیا در مشهد دیپلم ریاضی گرفت. در سال تحصیلی ۱۳۴۵–۴۶ در رشته حقوق سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و در خردادماه ۱۳۵۰ موفق به اخذ لیسانس گردید. وی تا سال ۵۰ و دستگیری سمت بالایی در سازمان نداشت. مرداد سال ۱۳۴۹ مسعود رجوی به همراه ۵ نفر دیگر (اصغر بدیع زادگان، فتح الله خامنه ای، تراب حق شناس، رسول مشکین فام و لطفعلی بهپور) برای مذاکره با الفتح رهسپار اردن شد. در آن هیئت مترجم لطفعلی بهپور بود. وی پس از بازگشت از اردن به رده دوم کادر مرکزی راه یافت و در تابستان ۵۰ توسط ساواک دستگیر شد.

نقل قول ها

مسعود رجوی (زاده ۱۳۲۷ در طبس) رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران است.
• مگر می شود خورشید را کشت؟ مگر می شود باد را از وزیدن بازداشت و باران را از باریدن؟ مگر می شود اقیانوس را خشک کرد؟ مگر می شود بهار را از آمدن بازداشت و مانع روئیدن لاله ها شد؟ و مگر می شود ملتی را تا ابد اسیر نگه داشت؟• هر کس که بخواهد آزادی های انسانی، انقلابی و اسلامی را محدود بکند، نه اسلام، نه انسان و نه انقلاب را شناخته است. آزادی ضرورت دوام انسان در مقام انسانی است.• تاریخ سیر تکامل خود را طی خواهد کرد و سرانجام معلوم خواهد شد که ظالم کیست و مظلوم کیست.• ما برای بینایی خلقمان چه چشم هایی که باید از دست بدهیم. شمع هایی از چشم باید فراراه خلق برافروخت، از چشم بهترین فرزندانش. بسوزید ای شمع ها، بچرخید ای پروانه ها، ای پروانه های آزادی. شما خون بهای بهاران راستین انقلاب را باید بپردازید و حالا این فصل لاله ریزان شماست.• کیست که در برابر نسل پایداری و مقاومت، نسل مهدی رضایی ها و ناصر محمدی ها بایستد و همچون شب تیره مغلوب صبح نشود؟ کاین همان چشمه خورشید جهان افروز است، چشمه حقیقت و روشنایی که از فاطمه امینی تا نسرین ها و پروین ها، همچنان خونبار ولی دست افشان و پاکوبان ادامه خواهد داشت.• ستارگان ما برآنند تا در فلک اجتماعی و سیاسی این میهن طرحی نو دراندازند. طرحی عاری از طبقات، عاری از بهره کشی، عاری از جهل، نادانی و اختناق و زنجیر.• هر قلبی که از مجاهد پاره کنید و هر سری که بشکنید، هزار قلب و سر دیگر به جایش خواهد نشست. این منطق انقلاب، منطق توحید، منطق تکامل، منطق اسلام و منطق راه خدا و راه خلق است.• در ازای آن همه خون و فداکاری حتی یک ساختمان را نتوانستند به ما ببینند. کی کار ما بند بوده به در و پیکر؟ کار ما بند بوده به قلب و جگر!


کلمات دیگر: