[ویکی فقه] اقتباس در لغت به معنای جست وجوی شراره و پاره آتش است، برای روشنی و گرمابخشی.
در واقع همان طور که "قبس" به معنی گرمابخشی و نور است، آن حدیث و یا آیه نیز به شعر، نور و اعتبار می دهد و یا کلام گوینده به آن متبرک شود. بنابراین کلام به کار گرفته شده در شعر باید در فصاحت و بلاغت و معنی در اوج باشد تا شاعر به هدفش که زینت بخشیدن به کلام خود است برسد. در بیت زیر شاعر از آیه قرآن سود برده است:
← آیه قرآن
...
[ویکی اهل البیت] این کلمه مصدر عربی از باب افتعال به معنای گرفتن، اخذ کردن، آموختن و فراگرفتن علم و هنر و ادب از دیگری است که امروزه در برابر آن کلمه انطباق یا بازنویسی نیز بکار می رود. از لحاظ اصطلاحی، در علم بدیع اقتباس آن است که در کلام ـ نثر یا نظم ـ مطلبی از قرآن یا حدیث یا بیتی معروف را بیاورند. در حالی که اشاره ای صریح به آن آیه، حدیث یا بیت نکرده باشند؛ مانند:
که ترجمه حدیث نبوی "انا مدینه العلم و علی بابها"ست. تعریفی که امروزه از انطباق و بازنویسی ارائه می شود بیشتر به کل یک متن اشاره دارد و به تدوین دوباره یک اثر گفته می شود که بدون دخل و تصرّف در درونمایه و محتوا صورت می گیرد و هدف آن متناسب کردن نوشته با مخاطبان خاصّی است. گروهی نیز بازنویسی را بیشتر مربوط به تعدیل ساختار متون کهن می دانند، "به گونه ای که کهنگی و دشواری زبان و سبک قدیم از آنها گرفته می شود". در بازنویسی هرگاه درونمایه با رویکردی متفاوت نسبت به متن اصلی عرضه شود به آن بازآفرینی گویند.
اصطلاح اقتباس تا قبل از قرن ششم وجود نداشت. اگرچه در الفهرست به کتاب المقتبس از مدائنی (135ـ225 ق) و کتاب دیگری از مرزبانی اشاره شده است، معلوم نیست که مراد از کلمه اقتباس در این دو تصنیف همان معنای اصطلاحی بوده باشد. برخی دانشمندان اقتباس را محدود به استفاده از عبارات قرآنی دانسته اند، در حالی که دیگران در معنایی گسترده تر، آن را در مورد اصطلاحات فقه و دانش های دیگر نیز به کار برده اند.
سیوطی (849ـ911 ق) مباحثات و اختلاف هایی را در میان علما در مسئله اقتباس بیان می کند: مالکیان عمل اقتباس را یا کاملاً محکوم می کردند یا آن را فقط در نثر مجاز می دانستند، در حالی که شافعیان آن را به طور کلی مجاز می شمردند. برخی اقتباس های قرآنی را به سه دسته تقسیم کرده اند: مقبول، مباح و مردود.
مقبول آن است که در خطبه ها و موعظه ها و عهود و نعت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و امثال آن باشد؛ مباح آن است که در غزل، رسایل و قصه ها باشد و نوع مردود خود بر دو قسم است: اول آن چیزی است که خدای تعالی آن را به ذات خود نسبت داده باشد و شخص آن را برای خود نقل کند، چنان که یکی از بنی مروان در مکتوبی که در آن از کارگران خود شکایت داشت، این آیه را به طور اقتباس نوشته بود: «انَّ اِلینا ایابهم ثم ان الینا حسابهم». (سوره الغاشیه/26)
دوم این که آیه کریمه برای هزل اقتباس شود. اقتباس حتی در آثار نامقبولی چون کتاب های مربوط به آمیزش جنسی نیز وارد شده است. در شعر نیز اقتباس از شعری دیگر صورت می گیرد که به آن "تضمین" می گویند. اقتباس با تلمیح نیز قرابت دارد. در اقتباس همه یا بخشی از آیه یا حدیث می آید، در حالی که در تلمیح فقط به آیه یا حدیثی اشاره می شود تا ذهن خواننده یا شنونده را در کشف مفهوم سخن به تلاش وادارد. گاه اقتباس با صنعت ارسال مثل جمع می شود، مانند:
گاه به ضرورت وزن، در کلام اقتباس شده تغییری داده می شود یا معنایی غیر از معنای اصلی از آن اراده می گردد.