کلمه جو
صفحه اصلی

پیراستگی


مترادف پیراستگی : تزیین، تنقیح، زدایش، رفو، وصله

متضاد پیراستگی : آراستگی

فارسی به انگلیسی

state of being trimmed or decorated, trim, polish, sophistication

polish, sophistication


فارسی به عربی

زینة

مترادف و متضاد

۱. تزیین
۲. تنقیح
۳. زدایش
۴. رفو، وصله ≠ آراستگی


adornment (اسم)
زینت، تزیین، اراستگی، پیراستگی، زیور و پیرایه

titivation (اسم)
اراستگی، پیراستگی

تزیین ≠ آراستگی


تنقیح


زدایش


رفو، وصله


فرهنگ فارسی

کیفتی و حالت پیراسته
حالت و چگونگی پیراسته

لغت نامه دهخدا

پیراستگی. [ ت َ / ت ِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی پیراسته. رجوع بپیراسته شود.

فرهنگ عمید

حالت و چگونگی پیراسته، پیراسته بودن.


کلمات دیگر: