اشارة
نشان گذاشتن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
اعلان، اثر، نشان، نشانه، صورت، علم، تابلو، رمز، علامت، ژست، ایت، امضاء، نشان گذاشتن
فرهنگ فارسی
نشان کردن . علامت گذاشتن .
لغت نامه دهخدا
نشان گذاشتن. [ ن ِ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) نشان کردن. علامت گذاشتن. رجوع به نشان و نشان کردن شود.
کلمات دیگر: