کلمه جو
صفحه اصلی

بدپیله


مترادف بدپیله : سمج، کنه، مصر، انتقام جو، بدکینه، کینه جو، منتقم

متضاد بدپیله : باگذشت

فارسی به انگلیسی

obstinate

مترادف و متضاد

۱. سمج، کنه، مصر
۲. انتقامجو، بدکینه، کینهجو، منتقم ≠ باگذشت


فرهنگ فارسی

( صفت ) بد کینه سخت انتقام .

فرهنگ معین

( ~. لِ ) (ص مر. ) سِمج ، سخت انتقام .

لغت نامه دهخدا

بدپیله. [ ب َ ل َ / ل ِ ] ( ص مرکب ) بدکینه. سخت انتقام. ( فرهنگ فارسی معین ). موذی باابرام و معربد. عربده جو. مرس. ( یادداشت مؤلف ). غوغاطلب. هنگامه جو. پرخاش جو.

فرهنگ عمید

۱. بدکینه.
۲. کسی که در امری یا خواستن چیزی بسیار اصرار کند.

پیشنهاد کاربران

سمج


کلمات دیگر: