کلمه جو
صفحه اصلی

نسیه بردن

فارسی به عربی

لحظة

مترادف و متضاد

tick (فعل)
خط کشیدن، چوبخط زدن، خطنشان گذاردن، نسیه بردن

فرهنگ فارسی

متاعی را به مهلت خریدن . قسطی خریدن . متاعی را بردن و قیمتش را بعدا پرداختن . مقابل نقد خریدن .

لغت نامه دهخدا

نسیه بردن. [ ن َس ْ / ن ِس ْ ی َ / ی ِ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) متاعی را به مهلت خریدن. قسطی خریدن. متاعی رابردن و قیمتش را بعداً پرداختن. مقابل نقد خریدن.


کلمات دیگر: