کلمه جو
صفحه اصلی

تداوم


مترادف تداوم : استمرار، تسلسل، تمدید، مداومت، همیشگی

برابر پارسی : ماندگاری، دنباله، پیگیری

فارسی به انگلیسی

continuance, continuation, continuity, duration, permanence, persistence

continuation, continuity, continuance, permanence, permanency, duration, persistence


مترادف و متضاد

استمرار، تسلسل، تمدید، مداومت، همیشگی


فرهنگ فارسی

گرد برگشتن یا تداوم مرغ در هوا تحلیق آن ٠

دوام آوری، دوام داری، ادامه، پایایی


جریان روان رویدادهای فیلم؛ گذر روان از نمایی به نمای دیگر


لغت نامه دهخدا

تداوم. [ ت َ وُ ] ( ع مص ) انبوهی کردن کار بر کسی. ( تاج المصادر بیهقی ). تدائم. رجوع به تدائم شود.

تداوم. [ ت َ وُ ] ( ع مص ) گرد برگشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || تداوم مرغ در هوا؛ تحلیق آن. ( ذیل اقرب الموارد از الاساس ).

تداوم . [ ت َ وُ ] (ع مص ) انبوهی کردن کار بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). تدائم . رجوع به تدائم شود.


تداوم . [ ت َ وُ ] (ع مص ) گرد برگشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تداوم مرغ در هوا؛ تحلیق آن . (ذیل اقرب الموارد از الاساس ).


دانشنامه آزاد فارسی

تَداوم (continuity)
در سینما یعنی هماهنگی و پیوستگی نماها و فصل ها (سکانس ها) در تولید فیلم.

فرهنگ فارسی ساره

ادامه، ماندگار


فرهنگستان زبان و ادب

{continuity} [سینما و تلویزیون] جریان روان رویدادهای فیلم؛ گذر روان از نمایی به نمای دیگر

واژه نامه بختیاریکا

پسدا

پیشنهاد کاربران

استمرار

همبستگی

مشمول

دوام
مقاومت


کلمات دیگر: