کلمه جو
صفحه اصلی

اخاذ


مترادف اخاذ : باج ستان، باجگیر، رشوه ستان، رشوه گیر

برابر پارسی : زورگیر

فارسی به انگلیسی

extortioner, extortionist, racketeer

مترادف و متضاد

blackmailer (اسم)
باج سبیل خور، اخاذ

extortioner (اسم)
اخاذ، کلاش

extortionist (اسم)
اخاذ، کلاش

racketeer (اسم)
اخاذ، قلدر، قاچاقچی

extortionate (صفت)
اخاذ، گزاف، زیاد، زیاده ستان

باج‌ستان، باجگیر، رشوه‌ستان، رشوه‌گیر


فرهنگ فارسی

بسیارگیرنده، سخت گیرنده، رشوه گیرنده، باج گیر، کسی که بااصراروپررویی چیزی ازمردم بگیرد
( صفت ) بسیار گیرنده سخت گیرنده کسی که به سختی و پر رویی از مردم چیز بگیرد رشوه گیر باج ستان .
آبگیر تالاب که در بیابان باشد

فرهنگ معین

(اَ خّ ) [ ع . ] (ص . ) رشوه گیر، باج گیر.

لغت نامه دهخدا

اخاذ. [ اِ ] ( ع اِ ) ج ِ اخاذة. جای فراهم آمدن آب باران. آبگیر. آبگیری که در بیابان باشد. پاره ای ازآب سیل که در جائی مانده باشد. تالاب که در بیابان باشد. ( غیاث ). || حوض. || زمینی که شخص برای خود یا برای پادشاه جدا کند. || زمینی که امام بکسی دهد و ملک نباشد. ج ، اُخُذ.

اخاذ. [ اَخ ْ خا ] ( ع ص ) بسیار گیرنده. سخت گیرنده.

اخاذ. [ اَخ ْ خا ] (ع ص ) بسیار گیرنده . سخت گیرنده .


اخاذ. [ اِ ] (ع اِ) ج ِ اخاذة. جای فراهم آمدن آب باران . آبگیر. آبگیری که در بیابان باشد. پاره ای ازآب سیل که در جائی مانده باشد. تالاب که در بیابان باشد. (غیاث ). || حوض . || زمینی که شخص برای خود یا برای پادشاه جدا کند. || زمینی که امام بکسی دهد و ملک نباشد. ج ، اُخُذ.


فرهنگ عمید

ویژگی کسی که اخاذی می کند.


کلمات دیگر: